اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درباره زندگینامه حافظ

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق درباره زندگینامه حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگینامه حافظ


دانلود تحقیق درباره زندگینامه حافظ

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :11

 

بخشی از متن مقاله

حافظ شیرازی‌ ، شمس‌ الدین‌ محمد شاعرسال و محل تولد: 726 ه.ق‌ - شیراز سال و محل وفات: 791 ه. ق‌ - شیراز

زندگینامه: شمس‌ الدین‌ محمد حافظ ملقب‌ به‌ خواجه‌ حافظ شیرازی‌ و مشهور به‌ لسان‌ الغیب‌ از مشهورترین‌ شعرای‌ تاریخ‌ ایران‌ و از تابناک‌ترین‌ ستارگان‌ آسمان‌ علم‌ و ادب‌ ایران‌ زمین‌ است‌ که‌ تا نام‌ ایران‌ زنده‌ و پابرجاست‌ نام‌ وی‌ نیز جاودان‌ خواهد بود. با وجود شهرت‌ والای‌ این‌ شاعران‌ گران‌ مایه‌ در خصوص‌ دوران‌ زندگی‌ حافظ بویژه‌ زمان‌ به‌ دنیا آمدن‌ او اطلاعات‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌ ولی‌ به‌ حکم‌ شواهد و قرائن‌ ظاهرا شیخ‌ در حدود سال‌ 726 ه.ق‌ در شهر شیراز، که‌ به‌ آن‌ صمیمانه‌ عشق‌ می‌ورزیده‌، به‌ دنیا آمده‌ است‌. اطلاعات‌ چندانی‌ از خانواده‌ و اجداد خواجه‌ حافظ در دست‌ نیست‌ و ظاهرا پدرش‌ بهاء الدین‌ نام‌ داشته‌ و در دوره‌ سلطنت‌ اتابکان‌ سلغری‌ فارس‌ از اصفهان‌ به‌ شیراز مهاجرت‌ کرده‌ است‌. شمس‌ الدین‌ از دوران‌ طفولیت‌ به‌ مکتب‌ و مدرسه‌ روی‌ آورد و پس‌ از سپری‌ نمودن‌ علوم‌ ومعلومات‌ معمول‌ زمان‌ خویش‌ به‌ محضر علما و فضلای‌ زادگاهش‌ شتافت‌ و از این‌ بزرگان‌ بویژه‌ قوام‌ الدین‌ عبدا...بهره‌ها گرفت‌. خواجه‌ در دوران‌ جوانی‌ بر تمام‌ علوم‌ مذهبی‌ و ادبی‌ روزگار خود تسلط یافت‌(1) و هنوز دهه‌ بیست‌ زندگی‌ خود را سپری‌ ننموده‌ بود که‌ به‌ یکی‌ از مشاهیر علم‌ و ادب‌ دیار خود بدل‌ گشت‌. وی‌ در این‌ دوره‌ علاوه‌ براندوخته‌ عمیق‌ علمی‌ و ادبی‌ خود قرآن‌ را نیز کامل‌ از حفظ داشت‌ و این‌ کتاب‌ آسمانی‌ رابا صدای‌ خوش‌ و با روایت‌های‌ مختلف‌ از بر می‌خواند و از این‌ روی‌ تخلص‌ حافظ را بر خود نهاد.(2) دوران‌ جوانی‌ این‌ شاعرگران‌ مایه‌ مصادف‌ بود با افول‌ سلسله‌ محلی‌ اتابکان‌ سلغری‌ فارس‌ و این‌ ایالات‌ مهم‌ به‌ تصرف‌ خاندان‌ اینجو، از عمال‌ ایلخانان‌ مغول‌، در آمده‌ بود. حافظ که‌ در همان‌ دوره‌ به‌ شهرت‌ والایی‌ دست‌ یافته‌ بود موردتوجه‌ و عنایت‌ امرای‌اینجو قرار گرفت‌ و پس‌ از راه‌ یافتن‌ به‌ دربار آنان‌ به‌ مقامی‌ بزرگ‌ نزد شاه‌ شیخ‌ جمال‌ الدین‌ ابواسحاق‌ حاکم‌ فارس‌ دست‌ یافت‌. دوره‌ حکومت‌ شاه‌ ابو اسحاق‌ اینجو توأم‌ با عدالت‌ و انصاف‌ بود و این‌ امیر دانشمند و ادب‌ دوست‌ در دوره‌ حکمرانی‌ خود که‌ از سال‌ 742 تا 754 ه. ق‌ بطول‌ انجامید در عمرانی‌ و آبادانی‌ شیراز و آسایش‌ و امنیت‌ مردم‌ این‌ ایالت‌ بویژه‌ شیراز کوشید. حافظ نیز از مرحمت‌ و لطف‌ امیر ابو اسحاق‌ بهره‌مند بود و در اشعار خود با ستودن‌ وی‌ درالقابی‌ همچون‌ (جمال‌ چهره‌ اسلام‌) و (سپهر علم‌ و حیاء) حق‌شناسی‌ خود را نسبت‌ به‌ این‌ امیر نیکوکار بیان‌ داشت‌.(3) پس‌ از این‌ دوره‌ صلح‌ و صفا امیر مبارز الدین‌ مؤسس‌ سلسله‌ آل‌ مظفر در سال‌ 754 ه.ق‌ بر امیر اسحاق‌ چیره‌ گشت‌ و پس‌ از آنکه‌ او را در میدان‌ شهر شیراز به‌ قتل‌ رساند حکومتی‌ مبتنی‌ بر ظلم‌ و ستم‌ و سخت‌گیری‌ را در سراسر ایالت‌ فارس‌ حکمفرما ساخت‌. امیر مبارز الدین‌ شاهی‌ تندخوی‌ و متعصب‌ و ستمگر بود و بویژه‌ در امور دینی‌ ومذهبی‌ بر مردم‌ خشونت‌ بسیاری‌ جاری‌ نمود. در دوره‌ حکومت‌ وی‌ مردم‌ از بسیاری‌ از آزادی‌ها و مواهب‌ طبیعی‌ خود محروم‌ شدند و امیر خود را مسلمانی‌ متعصب‌ جلوه‌ می‌داد که‌ درصدد جاری‌ ساختن‌ احکام‌ اسلامی‌ است‌. این‌ گونه ‌اعمال‌ با مخالفت‌ و نارضایتی‌ حافظ مواجه‌ گشت‌ و وی‌ با تاختن‌ بر اینگونه‌ اعمال‌ آن‌ را ریاکارانه‌ و ناشی‌ از خشک‌ اندیشی‌ و تعصب‌ مذهبی‌ قشری‌ امیر مبارز الدین‌ دانست‌. سلطنت‌ امیر مبارز الدین‌ مدت‌ زیادی‌ به‌ طول‌ نیانجامید و در سال‌ 759 ه.ق‌ دو تن‌ از پسران‌ او شاه‌ محمود و شاه‌ شجاع‌ که‌ از خشونت‌ بسیار امیر به‌ تنگ‌ آمده‌ بودند توطئه‌ای‌ فراهم‌ آورده‌ و پدر را دستگیر کردند و بر چشمان‌ او میل‌ کشیدند.(4) شاه‌ شجاع‌ و شاه‌ منصور از دیگر امرای‌ آل‌ مظفر همعصر با حافظ بودند و به‌ سبب‌ از بین‌ بردن‌ مظاهر تعصب‌ و خشک‌ اندیشی‌ در شیراز و توجه‌ به‌ بازار شعر و شاعری‌ مورد توجه‌ حافظ قرار گرفتند. این‌ دو امیر نیز به‌ نوبه‌ خود احترام‌ فراوانی‌ به‌ خواجه‌ می‌گذاشتند واز آنجا که‌ بهره‌ای‌ نیز از ادبیات‌ و علوم‌ داشتند شاعر بلند آوازه‌ دیار خویش‌ را مورد حمایت‌ خاص‌ خود قرار دادند.(5)اواخر زندگی‌ شاعر بلند آوازه‌ ایران‌ همزمان‌ بود با حمله‌ امیر تیمور و این‌ پادشاه‌ بیرحم‌ و خونریز پس‌ از جنایات‌ و خونریزی‌های‌ فراوانی‌ که‌ در اصفهان‌ انجام‌ داد و از هفتاد هزار سر بریده‌ مردمان‌ شوریده‌ بخت‌ آن‌ دیار چند مناره‌ ساخت‌ روبه‌ سوی‌ شیراز نهاد. داستان‌ ملاقات‌ تاریخی‌ و عبرت‌ انگیز خواجه‌ حافظ با تیمور نیز اگر صحت‌ و اعتبارداشته‌ باشد ظاهرا در سال‌ 790 ه. ق‌ و یک‌ سال‌ پیش‌ از مرگ‌ شاعر نامدار صورت‌ گرفته‌ است‌. براساس‌ این‌ داستان‌ پس‌ از آنکه‌ دروازه‌های‌ شیراز به‌ روی‌ مؤسس‌ سلسله‌ تیموریان گشوده‌ شد امیر تیمور قاصدی‌ را به‌ نزد حافظ فرستاد و او را به‌ نزد خود خواند و گفت‌: من‌ اکثر ربع‌ مسکون‌ را با این‌ شمشیر مسخر ساختم‌ و هزاران‌ جای‌ و ولایت‌ را ویران‌ کردم‌ تا سمرقند و بخارا را که‌ وطن‌ مألوف‌ و تختگاه‌ من‌ است‌ آبادان‌ سازم‌ و تو آن‌ گاه‌ به‌ یک‌ خال‌ هندوی‌ ترک‌ شیرازی‌ سمرقند و بخارای‌ ما را در یکی‌ از ابیات‌ خود به‌ فروش‌ می‌رسانی‌.(6) گویند خواجه‌ زیرکانه‌ در جواب‌ وی‌ به‌ فقر و نداری‌ خود اشاره‌ کرده‌ و می‌گوید: ای‌ سلطان‌ عالم‌ از این‌ بخشندگی‌ است‌ که‌ بدین‌ روز افتاده‌ام‌. این‌ پاسخ‌ زیبا وشوخ‌ طبعانه‌ مورد پسند تیمور واقع‌ می‌گردد و او را مورد عنایت‌ خود قرار می‌دهد. مرگ‌ خواجه‌ یک‌ سال‌ پس‌ از این‌ ملاقات‌ صورت‌ گرفت‌ و وی‌ در سال‌ 791 ه.ق‌ در گلگشت‌ مصلی‌ که‌ منطقه‌ای‌ زیبا و باصفا بود و حافظ علاقه‌ زیادی‌به‌ آن‌ داشت‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد و از آن‌ پس‌ آن‌ محل‌ به‌ حافظیه مشهور گشت‌. نقل‌ شده‌ است‌ که‌ در هنگام‌ تشییع‌ جنازه‌ خواجه‌ شیراز گروهی‌ از متعصبان‌ که‌ اشعار شاعر و اشارات‌ او به‌ می‌ و مطرب‌ و ساقی‌ را گواهی‌ بر شرک‌ و کفروی‌ می‌دانستند مانع‌ دفن‌ حکیم‌ به‌ آیین‌ مسلمانان‌ شدند. در مشاجره‌ای‌ که‌ بین‌ دوستداران‌ شاعر و مخالفان‌ او در گرفت‌ سرانجام‌ قرار بر آن‌ شد تا تفألی‌ به‌ دیوان‌ خواجه‌ زده‌ و داوری‌ را به‌ اشعار او واگذارند. پس‌ از باز کردن‌ دیوان‌ اشعار این‌ بیت‌ شاهد آمد: قدیم‌ دریغ‌ مدار از جنازه‌ حافظ/ که‌ گرچه‌ غرق‌ گناه‌ است‌ می‌رود به‌ بهشت‌ / *** حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذراند و برخلاف‌ سعدی‌ به‌ جز یک‌ سفر کوتاه‌ به‌ یزد و یک‌ مسافرت‌ نیمه‌ تمام‌ به‌ بندر هرمز همواره‌ در شیراز بود و از صفا و زیبایی‌ شهر محبوبش‌ و اماکن‌ تفریحی‌ آن‌ همچون‌ گلگشت‌ و آب‌ رکن‌آباد لذت‌ می‌برد. وی‌ در دوران‌ زندگی‌ خود به‌ شهرت‌ عظیمی‌ در سرتاسر ایران‌ دست‌ یافت‌ و اشعار او به‌ مناطقی‌ دور دست‌ همچون‌ هند نیز راه‌ یافت‌. نقل‌ شده‌ است‌ که‌ وی‌ مورد احترام‌ فراوان‌ سلاطین‌ آل‌ جلایر و پادشاهان‌ بهمنی‌ دکن‌ هندوستان‌ قرار داشت‌ و سلاطینی‌ همچون‌ سلطان‌ احمد بن‌ شیخ‌ اویس‌ بن‌ حسن‌ جلایری‌ (ایلکانی‌) ومحمود شاه‌ بهمنی‌ دکنی‌ با احترام‌ زیاد او را به‌ پایتخت‌های‌ خود دعوت‌ کردند. حافظ تنها دعوت‌ محمود شاه‌ بهمنی‌ را پذیرفت‌ و عازم‌ آن‌ سرزمین‌ شد ولی‌ چون‌ به‌ بندر هرمز رسید و سوار کشتی‌ شد طوفانی‌ درگرفت‌ و خواجه‌ که‌ درخشکی‌ آشوب‌ و طوفان‌ حوادث‌ گوناگونی‌ را دیده‌ بود نخواست‌ خود را گرفتار آشوب‌ دریا نیز سازد از این‌ رو از مسافرت‌ پشیمان‌ شد. شهرت‌ اصلی‌ حافظ و رمز پویایی‌ جاودانه‌ آوازه‌ او به‌ سبب‌ غزلسرایی‌ و سرایش‌ غزل‌های‌ بسیار زیباست‌.

 

منابع:

1 ـ دیوان‌ خواجه‌ شمس‌الدین‌ محمد حافظ، تهران‌، گنجینه‌، 1376.

2 ـ رضازاده‌ شفق‌، صادق‌: تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌، شیراز، دانشگاه‌ پهلوی‌، 1354.

3 ـ زرین‌کوب‌، عبدالحسین‌: از کوچه‌ رندان‌، تهران‌، امیرکبیر، 1356.

 4 ـ سایکس‌ سر، پرسی‌: تاریخ‌ ایران‌(جلد دوم‌)، ترجمه‌ محمدتقی‌ فخرداعی‌ گیلانی‌، تهران‌، دنیای‌ کتاب‌، 1363

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگینامه حافظ

تحقیقی در مورد حافظ ومعشوقه خواهی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیقی در مورد حافظ ومعشوقه خواهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیقی در مورد حافظ ومعشوقه خواهی


تحقیقی در مورد حافظ ومعشوقه خواهی

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت؟

وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید؟

بیش از پنجصد بیت از دیوان حافظ به شوخی با معشوق مربوط است، و در آن حسن و نکویی دلدار، بی مهری و سنگ دلیش، به کمین نشستنش برای دلبری، عاشق کشی، زود رنجی ، نازک دلی و حاضر جوابیش به شیوه ای گاه نرم و لطیف و گاه همراه با گله و شکایت و انتقاد آمیز، و در هر دو حال سراسر شوخ طبعی و بذله گویی توصیف شده است.

در این نوشتار مروری خواهیم داشت بر نمونه هایی از این توصیف ها در دیوان حافظ حسن و نکویی،معشوق حافظ زیباروییست مظهر حسن ونکویی و جمال بی مثالش آمیخته به کمال .خورشید در برابر حسنش از شرم روی به دیوار کرده سر به زیر می افکند و ماه رخسارش خورشید را سر افکنده می کند:

فروغ ماه می دیدم ز بام قصر او روشن

که رو از شرم آن خورشید در دیوار می آورد

او، که لب شیرینش نبات مصر را از رونق می اندازد ، تاج سر همه خوبان است و باید همه دلبران باجش دهند و خراجش پردازند :

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه دلبران دهندت باج

دو چشم شوخ تو بر هم زده ختا و حبش

به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج

دهان شهد تو برده رواج آب خضر

لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج

رخساره از پرده چون بیرون می آورد، آفتاب را به زیر سایه خویش می برد و حور و پری را خجالت زده و شرمگین در حجاب فرو می کند:

ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی

لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی

پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه

وز حیا حور و پری را در حجاب انداختی

هر که به زیارت کعبه کویش رود باید در قبله ابرویش نماز بگذارد:

در کعبه کوی تو هر کس که بیاید

از قبله ابروی تو در عین نماز است

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 8

 

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیقی در مورد حافظ ومعشوقه خواهی

دانلود تحقیق مقایسه‌ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق مقایسه‌ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مقایسه‌ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ


دانلود تحقیق مقایسه‌ای خمریات ابونواس  با منوچهری و حافظ

فصل اول :
زندگینامه سه شاعر
(ابونواس، منوچهری ، حافظ)
 
ابونواس
ابونواس حسن بن‌هانی بن عبدالاول بن صباح مکنّی به ابونواس، از شاعران برجسته ی دوره ی عباسی بود. وی در یکی از روستاهای اطراف اهوازدر سال 145 هـ.ق بدنیا آمد. در مورد ملیت پدرش‌هانی روایات مختلفی ذکر کرده اند. بعضی‌ها می‌گویند از مردم دمشق و جزو سپاهیان مروان آخرین خلفای عباسی بود. عده ای دیگر هم او را ایرانی الاصل خوانده اند. اما مادرش جلبان مسلما ایرانی است.
هنگامیکه ابونواس دو یا شش ساله بود به همراه پدر و مادر به بصره آمد. شهری که ابونواس پس از این سفر تا سن سی سالگی در آنجا اقامت گزید. چون حسن به سن درس خواندن رسید، پدر او را نزد کسی فرستاد تا قرآن را به او تعلیم دهد. پس از مدت کوتاهی پدر او بمرد و مادر سرپرستی او را بر عهده گرفت. او مجبور شد حسن را بعلت تهیدستی به مغاز عطاری بفرستد، تا با مزد اندکی که از عودتراشی عاید او می‌شد، به امرار معاش خانواده کمک کند. اما با اینکه ابونواس در بازار دستهایش به کار عود تراشی مشغول بود، لیکن دلش همچنان شیفته ی علم و ادب بود. بصره، شهر محل سکونت او، که در آن زمان از مراکز علم و فرهنگ بود، محدثان و راویانی مطلع، چون اصمعی و ابوعبیده، و نحویان و لغت شناسان بنامی چون ابوزید انصاری را در خود می‌دید. این مساله باعث شد که شیفتگان این علوم از هر جایی به جانب بصره روانه شوند. ابونواس هم که بسیار شیفته ی علم و دانش بود، فرصت را مغتنم شمرد و نزد ابوعبیده و خلف الأحمر پیشوای اهل لغت رفت و زانوی شاگردی زد. وی در آموختن علم و دانش بسیار کوشا و خستگی ناپذیر بود، بطوریکه ابن خلکان در تاریخ خود از اسماعیل بن نوبخت روایت می‌کند که گفت: «هیچ کس را ندیدم که دامنه ی علمش از ابونواس گسترده تر یا محفوظاتش از او بیشتر باشد، با آنکه کتاب اندکی در اختیار داشت».(1) خلف الأحمر استاد او در این راه کمک شایانی به او کرد، وی همچنین به ابونواس اجازۀ سرودن شعر نداد، تا آنگاه که او ابیات فراوانی از نیکوترین اشعار عرب را از بر کرد.
در دوره ی عباسی لهو و لعب و بی بند و باری رواج عام یافته بود. درهر شهر ودیاری ازقلمرو حکومت اسلامی، بویژه بغداد و بصره، بانگ نوشانوش باده گساران به گوش   می‌رسید. ابونواس که دراین زمان تازه به دوران جوانی خود پا گذاشته بود، خیلی زود شیفته ی مجالس و محافل باده گساری شد. او درهمین مجالس با شاعر دیگری به نام والبه بن حباب آشنا شد. والبه که خود سرآمد عشرتجویان زمان بود آتش هوی و هوس را در او افروخته تر کرد و چنان ابونواس را برانجام این گونه اعمال برانگیخت که در بی‌بندوباری ولاابالیگری همتای او شد. اما همۀ این عوامل باعث نشد تا ابونواس از آموختن علم بازماند و با اینکه پیوسته به مجالس باده گساری وفسق و فجور رفت و آمد داشت، به علم آموزی نیز اشتغال می‌ورزید ابونواس برای اینکه به زبان عربی کاملا مسلط شود مدتی را در بادیه میان اعراب بدوی گذراند.
بعد از این دوران او با تکیه بر علم ودانش خود راهی بغداد شد تا در آنجا مالی گرد بیاورد و به وسیلۀ آن مخارج عیش و نوش خود را تأمین نماید. ورود او به بغداد در حدود سال 179 هـ.ق اتفاق افتاد. در همین زمان‌هارون الرشید هم موفق شد تا زمام خلافت را بدست گیرد. خاندان برمکیان در آن ایام عهده دارمنصب وزارت بوده و رتق و فتق بیشتر امور مربوط به خلافت توسط آنان صورت می‌گرفت. ابونواس برمکیان را مدح کرد و از آنها جوائز و صلات گرانبها دریافت کرد. اما بعد از مدت اندکی از آنان نومید شد و به آل ربیع پیوست. آل ربیع خاندانی صاحب جاه و ثروت بودند که با برمکیان رقابت می‌کردند. بیشترین مدایح ابونواس متعلق به آل ربیع می‌باشد و جوائز بسیاری نیز از سوی آنان به ابونواس اهدا شد.
ابونواس بدلیل شیوه ی زندگیش در اوایل کار چندان مایل نبود که به دربار نزدیک شود. اما پس از سرکوبی برمکیان و به قدرت رسیدن فضل بن ربیع به وسیله ی او به دربار خلافت نزدیک شد.این واقعه که در سال 187 هـ.ق اتفاق افتاده بود، با پیروزی‌هارون‌الرشید بر قیصر روم مصادف شد. ابونواس خلیفه را بخاطر این پیروزی مدح کرد و از این پس بود که شاعر قصاید دیگری نیز در مدح‌هارون سرود. اما طولی نکشید که رفاه و آسایش او به رنج و ناکامی مبدل شد و خلیفه ابونواس را بخاطر باده‌گساری بی رویه و متهم شدنش به زندقه و نیز برای قصیده ای که در ذم قبایل عدنان سرود، بر او خشم گرفت و او را به زندان افکند. حبس او چهار ماه به طول انجامید. ابونواس که تا آن زمان چنین وضع مشقت بار و طاقت فرسایی را در زندگی تجربه نکرده بود، از این وضع به تنگ آمد.بنابراین با سرودن چندین قصیده از خلیفه پوزش خواهی و طلب عفو و بخشش می‌کند.
وقتی از زندان آزاد شد قصد کرد تا به مانند گذشته به باده گساری و عیش و نوش روی بیاورد، اما با دست خالی چنین امکانی برایش فراهم نبود. بنابراین راهی مصر شد و در آنجا به خصیب، امیر مصر که متولی دیوان خراج بود، پیوست. ابونواس خصیب را برای کسب صله و جوائز مدح کرد. امیر هم به او جوائزی عطا کرد. اما چون این جوائز و صلات با آنچه در بغداد نصیب او شد برابری نمی کرد، تصمیم گرفت دوباره به بغداد برگردد، ابونواس هنگامی که به بغداد رسید، زبان به هجو امیر خصیب گشود و از او بخاطر بخل و عدم بخشش فراوان به بدی یاد کرد.
بعد از گذشت چند صباحی از بازگشت او به بغداد، چیزی طول نکشید که اوضاع بروفق مراد او شد و آرزویی که همیشه در دل داشت برآورده شد. او بعد از آشنایی با امین در دورۀ جوانی، پیوسته آرزو می‌کرد، امین بر تخت خلافت نشسته تا او نیز از این طریق بتواند به ساز و نوایی برسد. بنابراین اکنون که آرزوی دیرینه ی او به مرحلۀ عمل رسیده و یار و ندیم یکدل او در شراب خواری بر تخت نشسته بود، شادمانه و به آواز بلند باده نوشی خود را عیان کرده و میگفت؛(2)
الا فاسقنی خمرا و قل لی هی الخمر    ولا تسقنی سرا اذا أمکن الجهر
اما این اوضاع بیش از دو سال بطول نینجامید و با بالا گرفتن اختلافات امین با مأمون برادرش، حسن بن سهل که از طرفداران مأمون بود، با تکیه بر همین بیت ابونواس، قتل امین را جایز اعلام کرد. هنگامی که این سخن به گوش امین رسید، برخود بیمناک شد وبرای اینکه منتقدان خود را خاموش کند، ابونواس را به زندان افکند. امین پس از سه ماه با این پیش شرط که دیگر باده گساری نکند، او را آزاد کرد.
پس از مرگ امین درسال 198 هـ.ق ابونواس به شدت نا امید و محزون شد و چون به پیری نیز نزدیک شده بود از اعمال گذشته اش پشیمان شد و توبه کرد. او مابقی عمرش را با تکیه بر عفو خداوند به زهد و عبادت گذراند. تا سرانجام درسن 54 سالگی در بغداد وفات یافت. از ابونواس دیوان شعری برجا مانده که به چندین بخش شامل: خمریات، غزلیات، مدایح، هجویات، وصفیات، طردیات، زهدیات تقسیم بندی شده است. دیوان او بارها در بیروت و قاهره به چاپ رسیده است.
منوچهری
ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد از جمله شاعران خوش قریحۀ فارسی در نیمۀ اول قرن پنجم هجری است. تخلص وی یعنی منوچهری ظاهرا از نام ، فلک المعالی منوچهر بن قابوس گرفته شده است، گویا شاعر در اوایل کارش به خدمت این امیر زیاری مشغول بوده و از این جهت بر نام خود را نیز از نام همین امیر اخذ کرده است. پس از فوت فلک‌المعالی از مازندران آهنگ ری کرد و در آنجا به خدمت علی بن عمران و طاهر دبیر عمید عراق از جانب سلطان مسعود رسید. منوچهری در قصیده ای که در مدح علی بن عمران به مطلع زیر سروده به این سفر خود اشاره کرده و می‌گوید:(3)
سوی تاج عمرانیان هم بدینسان    بیامد منوچهری دامغانی
او پس از عزل طاهر و آمدن بو سهل حمدوی به جای وی و در اثنای جنگ علی بن عمران با علاء الدوله کاکویه و به وزارت رسیدن احمد عبدالصمد که در حدود سال 424 هـ.ق رخ داد. عازم دربار مسعود غزنوی شد. از میان اشعار شاعر چنین برداشت می‌شود که او قبل از این سفر از طریق اطرافیان سلطان با او در ارتباط بوده و به همین دلیل سلطان او را از ری بر پشت پیل به حضور طلبیده است. منوچهری به دستور سلطان مسعود و به امید فضل و بخشش او و نیز به پشتگرمی احمد عبدالصمد وزیردانش دوست سلطان، قدم در راه نهاد و به درگاه سلطان رسید. از این زمان به بعد تا پایان عمر، شاعر در رکاب سلطان مسعود باقی ماند و زبان به مدح او گشود.
منوچهری به دلیل حضور در میدان‌های نبرد به همراه سلطان توصیف‌های فراوانی از صحنه‌های نبرد در اشعار خود آورده است. وی همچنین افراد سرشناس زیادی را که در دربار به خدمت سلطان مشغول بودند مدح گفته، که از جمله آنها می‌توان به بوسهل زوزنی، ابوالقاسم کثیر، عنصری، ابوحرب بختیار و ... اشاره کرد. منوچهری شاعری لطیف طبع و شیرین بیان است. او بدلیل انس با طبیعت، هرآنچه را که در طبیعت به چشم عیان رویت می‌کرد، به ذهن وقاد خود می‌سپرد و سپس دریافت‌های ذهنش را با قلمی توانا در قالب تشبیهات دقیق به تصویر می‌کشید. منوچهری پیوسته اشعار خود را به چاشنی معلوماتش آمیخته می‌کرد و این موضوع باعث پیچیدگی اشعار او شده است. او همچنین در زمینه ابداع و نوآوری قالب مسمط را اختراع کرد و خود نیز این قالب را به اوج رساند به طرزی که مقلدین او هنوز نتوانسته اند به اوج سخن وی برسند.
آنچه که درمورد شخصیت منوچهری با توجه به اشعارش می‌توان فهمید اینست که وی انسانی شاد و امیدوار به بخشش خداوند است و هرگز شادی حال را به آینده نامعلوم وا نمی گذارد.
منوچهری در دیوانش در انواع قالب‌های ادبی شامل: قطعه، قصیده، مسمط، رباعی، دوبیتی و ... طبع آزمایی کرده است. او در اشعارش به توصیف طبیعت و همچنین وصف شراب پرداخته، که در این دو مورد، بیشتر از شعرای عرب تأثیر پذیرفته است. دیوان منوچهری توسط دکتر محمد دبیرسیاقی تصحیح شده و بارها به چاپ رسیده است.

 

 

 

فهرست مطالب

فصل اول: زندگینامه سه شاعر     1
-ابونواس    2
-منوچهری    6
-حافظ    8
-پی نوشت فصل اول    12
فصل دوم: باده و اساطیر مربوط به پیدایش آن     13
-باده در لغت    14
-اساطیر مربوط به پیدایش باده    15
-پی نوشت فصل دوم    26
فصل سوم: پیشینه ی خمریه سرایی در میان اعراب و ایرانیان    27
-تعریف خمریات    28
-خمر در شعر جاهلی    28
شاعران جاهلی که به شراب نوشیدن تفاخر می کردند     28
شاعران جاهلی که تا حدودی شراب را وصف می کردند     30
-خمریات در دوره اسلامی(زمان پیامبر و خلفای راشدین)    35
-خمریات در دوره اموی    36
-وصف باده در اوستا    37
-خمریات در ایران بعد از اسلام    39
-خمریات غیر عرفانی    40
-خمریات عرفانی    43
-مناسبت اصطلاحات خمری با حالت بیخودی، فناورسیدن به وحدت    44
-مناسبت اصطلاحات خمری با پخته شدن عارف    46
-مناسبت اصطلاحات خمری با فقر    46
-مناسبت اصطلاحات خمری با افشای راز    47
-مناسبت اصطلاحات خمری با عقل ستیزی    48
-مناسبت اصطلاحات خمری با غم زدایی    49
-مناسبت اصطلاحات خمری در مبارزه با ریا کاری    49
-پی نوست فصل سوم    51
فصل چهارم: ریخت و شکل خمریات ابونراس، منوچهری و حافظ    54
-شکل خمریات ابونراس    55
-گرد کردن معانی خمری در یک قصیده واحد    55
-ارتباط معنایی یا وحدت فنی در محور عمودی قصاید    57
-عمیق کردن معانی خمری    57
-مبارزه با سنت های جاهلی اعراب    59
-داستان پردازی خمری    61
-غالب بودن صورت بر محتوا    62
-بکار بردن لغات فارسی    64
-بیان عقاید شعوبی    65
-خمریات منوچهری    66
-ارتباط معنایی یا وحدت فنی در محور عمودی شعر    67
-داستان پردازی    68
-دوری و بیزاری منوچهری از سنت های جاهلی    70
-غالب بودن صورت بر محتوا    70
-خمریات حافظ    71
-پی نوشت فصل چهارم    72
فصل پنجم: مقایسه مضامین خمری ابونواس، منوچهری و حافظ    73
-وصف شراب    74
-اسامی مشترک    74
-اسامی غیر مشترک    78
-نام هایی که ابونواس برای شراب آورده است    78
-نام هایی که منوچهری برای شراب آورده است    93
-نام هایی که حافظ برای شراب آورده است    94
-وصف کیفیت و چگونه نوشیدن شراب    99
-وصف قدمت شراب    99
-وصف رنگ شراب     101
-بوی شراب    103
-وصف مزه شراب    105
-روشنی شراب    107
-تشبیه شراب به آفتاب    108
-تشبیه شراب به چراغ    109
-تشبیه شراب به آتش    109
-تشبیه شراب به شمشیر    109
-تشبیه شراب به صبح    110
-شراب خام یا پخته    111
-حباب های شراب    112
-وصف شراب صاف    113
-تشبیه شراب به اشک    114
-تشبیه شراب به جان    114
-شرایط و چگونگی نوشیدن شراب    116
-شراب خواری در شب و صبح     117
-نوشیدن شراب در فصل بهار    119
-شراب نوشیدن در جشن ها واعیاد    121
- واکنش حکومت ها به شراب نوشی    124
-جرعه افشاندن بر خاک     128
-به یاد کسی شراب نوشیدن     131
-بانگ نوشانوش    132
-نوشیدن سه جام پیاپی    134
-نوشیدن چهار جام بر اساس چهار طبع    134
-رطل گران گرفتن    135
-وصف تاثیر بر نوشنده    137
-شراب باعث زدودن غم از نوشنده میشود    137
-شراب قدرت تشخیص نیروی عقل نوشنده را زایل میکند    138
-شراب به نوشنده شادی می بخشد    139
-شراب به جان قوت و نیرو می بخشد    139
-شراب به نوشنده شجاعت می‌بخشد    140
-شراب باعث آشکار شدن اسرار نوشنده میشود    140
-شراب باعث دوری از بخل میشود    140
-شراب باعث بی خوابی میشود    141
-در صورت شراب خوردن زیاد انسان قادر به راه رفتن نیست و باید برای حرکت بر روی شکم بخزد    141
-شراب باعث ضعف و سردرد میشود    142
-شراب باعث میشود نوشنده عرق کرده و چشم ها و گونه هایش به سرخی گرایند    143
-شراب باعث عبوس شدن نوشنده میشود     144
-وصف آلات شراب نوشی    145
-نام آلات پرورش و نوشیدن شراب    146
-نام های همسان    146
-نام های غیر همسان    148
-توجه به اساطیر در مورد آفرینش جام ها     152
-وصف ظروف با اشکال مختلف    153
-مانند کردن ظروف شراب به پرندگان    154
-جام های منقش    154
-مانند کردن ظرف شراب به چراغ    155
-مانند کردن ظرف شراب به خوشه پروین    156
-مانند کردن ظرف شراب به نمازگزار    156
-وصف خم شراب    159
-وصف مجلس شراب    161
-وصف ساقی    162
-نحوه آرایش ساقی    163
-لذت بردن از چشم ساقی    168
-لذت بردن از لب های ساقی    168
-لذت بردن از گونه های ساقی    169
-لذت بردن از آب دهان ساقی    170
-پیر می فروش    171
-تشخیص    174
-لذت بردن همه حواس     174
-لذت گرایی    175
-امیدواری به بخشش خداوند    176
-گوش ندادن به نصیحت ناصحان    176
-دفن شدن در زیر تاک انگور و یا شسته شدن با باده    177
-استفاده از طنز برای رسوایی زاهدان    178
-مبارزه با رذیلت های اخلاقی    179
-تاثیر فلسفه و عفان بر خمریات ابونواس و حافظ    181
-فرجامین سخن    184
-همانندی ها از لحاظ توصیفات    186
-همانندی ها از لحاظ فکری    188
-تفاوت ها از جهت توصیفات    188
-تفاوت ها از جهت فکری    188
-پی نوشت فصل پنجم     190
-کتابنامه     192
-پیوست شماره 1    198    
-پیوست شماره 2    246



 

 

شامل 267 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مقایسه‌ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ

دانلود مقاله تأ ثیر ادبیات شرقی بر دانشمندان غربى (تأثیر حافظ بر گویته)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله تأ ثیر ادبیات شرقی بر دانشمندان غربى (تأثیر حافظ بر گویته) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تأ ثیر ادبیات شرقی بر دانشمندان غربى (تأثیر حافظ بر گویته)


دانلود مقاله تأ ثیر ادبیات شرقی بر دانشمندان غربى (تأثیر حافظ بر گویته)

انگونه که اندیشه‌های فلاسفه، شعرا و نویسندگان غربی در طول قرن‌های متمادی از لابلای ترجمه‌های مختلف به اندیشمندان شرقی رسیده و اثر گذاشته است، اندیشه‌های هنرمندان، فلاسفه و ادبای شرق نیز از کهن دوره‌ها تا روزگار ما بر غربی‌ها تأتْیر داشته است.

هدف ما درین مقالت فشرده آنست تا نظرکلی برین تأثیر پذیری غربی‌ها انداخته و به ویژه تأثیری را که خواجه شمس‌الدین محمدحافظ (١٣٢٠- ١٣٨٩ م) شاعر بزرگ شرق بر یوهان ولفگنگ فون گویته „Johann Wolfgang von Goethe“ (١٧٤٩- ١٨٣٢م) شاعر، نویسنده و مرد سیاسی معروف آلمان داشته و باعث بوجودآمدن "دیوان غربی - شرقی" „West-östlicher Divan” اثر نامدار آن مشعلدار جهان شعر و ادب اروپا شده است، بررسی نماییم.

برای بررسی این تأثیرگذاری حافظ و به صورت کل مشرق زمین بر گویته، لازم است ببینیم که چگونه اروپا با ادب و فرهنگ شرقی آشنایی پیدا نمود.

به طورکلی میتوان گفت که تلاقی ثقافت و فرهنگ اروپایی با مشرق و نهضت آشنایی با افکار و عقاید و ادب و فلسفۀ شرق از سده‌ها بدینسو طول کشیده است. این مناسبات از کشور اسپانیا آغاز یافت.

اروپاییان در اثر جنگهای صلیبى و کارزارهای عثمانیها به این موضوع پی بردند که مسلمانان همسایه دارای فرهنگی شکوهمند و عالى هستند. بعضى از عنعنات آن وقتۀ اسلامی و سپس طرحها و الهامات ادبی شرقی در جریان قرنها توسط اروپاییان کسب و تقلید گردید.

 

 مقاله تأ ثیر ادبیات شرقی بر دانشمندان غربى (تأثیر حافظ بر گویته) به صورت فایل ورد docx و در 34 صفحه می باشد که برای به هم نریختن متن لطفا دو فونت Bnazanin , Btitre  که همراه فایل دانلود شده است را در صورت نداشتن این دو فونت به مجموعه فونتهای خود اضافه وهمچنین از افیس 2010 به بالا برای نمایش بهتر فایل استفاده نمایید. 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تأ ثیر ادبیات شرقی بر دانشمندان غربى (تأثیر حافظ بر گویته)

خواجه حافظ شیرازی

اختصاصی از اینو دیدی خواجه حافظ شیرازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خواجه حافظ شیرازی


خواجه حافظ شیرازی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات19

 

(وفات سال 791 هجری)
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی فرزند بهاء الدین مشهورترین شاعر عارف ایرانی که در قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) میزیسته و یکی از بزرگترین شاعران ایران است که معروف جهان شده اند.
درباب این استاد فناناپذیر و بی نظیر که او را لسان الغیب و ترجمان الاسرار لقب داده اند اشارتهایی در بسیاری از کتابها مانند تذکره الشعراء دولتشاه سمرقندی که بعد از فوت اوست تا مجمع الفصحا و ریاض العارفین تالیف رضاقلی خان هدایت همه مشتمل بر نام و شرح مختصری از حالات وی می‎باشد. و لیکن هیچیک از آنها مطالب مفصلی که جزئیات احوال او را نشان بدهد ندارند. تنها اثر از معاصران حافظ که مورد توجه و اهمیت قرار گرفته مقدمه ایست که یکی از دوستان حافظ که جامع اشعار او بوده، موسوم به محمد گلندام، نوشته، وی در آنجا پس از اطناب کلام در ذکر صفات شریفه و محبوبین او نزد خاص و عام و شهرت جهانگیری که حتی در زمان حیات حاصل کرده و قوافل سخنهای دلپذیرش از فارس نه تنها بخراسان و آذربایجان بلکه به عراقین و هندوستان رفته چنین می نویسد:
«اما بواسطه محافظت درس قرآن و ملازمت شغل سلطان و بحث کشاف و مصباح و مطالعة مطالع و مفتاح و تحصیل قوانین ادب، و تحقیق دو اوین عرب، بجمع اشتات غزلیات نپرداخت و به تدوین و اثبات ابیات مشغول نشد و مسوداین اوراق اقل انام محمد گلندام عفی الله عنه ماسبق در درس گاه دین پناه مولانا و سیدنا استاد ابوالبشر قوام المله والدین عبدالله اعلی الله درجاته بکرات و مرات که بمذاکره رفتی در اثنا محاوره گفتی که این فرائد فواید را همه در یک عقد می باید کشید و این غرر درر را یک سلک می باید پیوست، تا قلاده جید وجود اهل زمان و تمیمه و شاح عروسان دوران گردد. و آن جناب حوالت رفع و ترفیع این بنابر نادرستی روزگار کردی و به عذر اهل عصر عذر آوردی تا در تاریخ سنه احدی و تسعین و سبعمائه (791 هجری) ودیعت حیات به موکلان قضا و قدر سپرد.»


دانلود با لینک مستقیم


خواجه حافظ شیرازی