اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود معلوم چگونگی آشنایی کودکان با وسایل ارتباط جمعی مدرن

اختصاصی از اینو دیدی دانلود معلوم چگونگی آشنایی کودکان با وسایل ارتباط جمعی مدرن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 عروسک‌ها اولین وسایل ارتباط جمعی بشر بودند
عروسک جزو قدیمی‌ترین دست سازه‌ها و همرازه‌های بشری بوده است و به عنوان نخستین خلاقیت‌های هنری و وسایل ارتباط جمعی و دست‌آوردهای ارتباطی بشر محسوب می‌شود . فرهنگ‌ها زمانی می‌توانند به حیات خود ادامه دهند که پویایی و نو شدن خود را فعالانه دنبال کنند و عدم اتصال و ارتباط با تکنولوژی، دوران مدرن کهنگی را به ارمغان می‌آورد.
اردشیر صالح پور در جشنواره کودک، نیایش و مهر،گفت:به طور کلی عروسک جزو قدیمی‌ترین دست سازه‌ها و همرازه‌های بشری بوده است. این انسان واره‌های کوچک در فرهنگ‌های مختلف گونه‌گونی‌های فراوانی داشته‌اند و به عنوان نخستین خلاقیت‌های هنری و وسایل ارتباط جمعی و دست‌آوردهای ارتباطی بشر محسوب می‌شوند .در زمان‌های بعدی به عنوان پیشگامان هنر تئاتر عروسکی مطرح شدند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش و حضور عروسک‌ها در تاریخ تفکر بشری، افزود:در ابتدا این عروسک‌ها بیشتر در مفاهیم فکری سهیم بودند اما رفته رفته، بشر، در کنار گرایشات فکری همواره به سرگرمی هم می‌اندیشیده است و عروسک کم کم از کاربرد آیینی به شکل سرگرمی تغییر شکل پیدا کرد.
صالح پور،حضور عروسک‌ها را در زندگی و فرهنگ بدوی کودکان، حضوری چشمگیر و گسترده دانسته و گفت:کودکان با ویژگی‌های خاص تخیلی خود زمینه ارتباط و تعامل با عروسک را دو چندان می‌کند و کودک به همراه این همراز همدل سعی می‌کند زندگی خود را بشناسد و از پس مشکلات روزمره برآید و به نوعی نیازهای روحی و دغدغه‌های خود را پاسخ گوید.
وی با اشاره به تغییر نقش عروسک در تعیین سرگذشت بشر، گفت: بعدها همین عنصر به اسباب‌بازی و وسیله تفریحی برای کودکان تغییر ماهیت داد و به دنبال آن نمایش‌های عروسکی برای جانبخشی به مفاهیم روحی انسان در قالب‌های گوناگون سایه‌ای نخی دستکشی و باتومی و خیمه شب بازی پدید آمد.
این پژوهشگر حوزه عروسکی، در باره عروسک‌های سنتی و نحوه نگرش نوین به آنها گفت: نخستین نگاه باید همواره ما را به حفظ روال فرهنگ سنتی و صیانت آن در همان قالب‌های کهنه و دیرینه وا دارد. همچنین از آنجا که فرهنگ‌ها همواره به شکلی ثابت و ایستا نمی‌مانند، عروسک‌ها نیز مشمول این دگردیسی شده و یقیناً می‌بایست با نوآوری و بدعت بیانگر اصالت‌های فرهنگی هر قومی باشند.
نگاهى نو به دنیاى کودک و تلویزیون
بسیاری بر این عقیده‌اند که عصر جدید را همانطور که عصر فضا، اتم و ئیدروژن می‌خوانند به حق باید عصر ارتباط الکترونیک نیز خواند. عصری که در آن هیچ حادثه‌ای به فضای جغرافیایی محدود نیست بلکه به کل جهان یا دست کم کره زمین تعلق دارد. به تعبیری دیگر، انفجار در زمان و فضا موجبات کوچک شدن گیتی و ملل دور دست را فراهم ساخته است. پیدایی خانواده یا به تعبیری دیگر، قبیله جهانی، با این وسایل نو، تحقق‌پذیر گشته است. این وسایل با خود دنیای نو، ارزش‌هایی تازه و در عین حال اسارت‌هایی جدید به همراه آورده‌اند پس باید فرزندان ما نیز در این دنیای نو نیازها و مسائلی تازه یابند. همانطو رکه از امکاناتی بی‌سابقه در مقایسه با حیات نیاکان خویش بهره می‌جویند دنیای ارتباطات الکترونیک درمقابل این نسل، چشم‌اندازی نو خلق کرده است. برخلا‌ف اعصار پیشین تنها مدرسه یا به طور کلی سازمان‌های آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند بلکه آموزش در همه جای جامعه به چشم می‌خورد. با ورود به عصر ارتباطات الکترونیک، مخصوصا تلویزیون آموزش صرفا مجرد و دور از واقعیت نخواهد بود بلکه فرآیند آموختن در واقعیت و به همراه آن صورت می‌گیرد. در این دوره آموزش تنها از راه انتقال دانستن‌ها از طریق گوش صورت نمی‌گیرد بلکه با پیدایی خط و کتابت و سپس ابزار تصویری می‌توان از چندین حس با هم در راه آموزش سود جست. بدین‌قرار، کودکان و نوجوانان درعصر ارتباطات الکترونیک می‌توانند جدی‌ترین و سخت‌ترین محتوای آموزش را در کمال سهولت و تفرج‌فرا گیرند. بدین‌ترتیب ساعات طولا‌نی آموزش کوتاه به نظر می‌آیند و کودک در پایان برنامه‌هایش باز هم ملتهب و تشنه آموزش‌باقی می‌ماند. ضمن اینکه اگر این وسیله ارتباطی به درستی به کار گرفته شود و در خدمت انسان‌ها، مخصوصا کودکان و نوجوانان قرار گیرد، زمان فراغت کودک از بی‌حاصلی خارج شده کارا، بارورو فرهیخته خواهد شد. پس در عصر ارتباطات الکترونیک هم می‌توان از بروز خلا‌ در زمان فراغت دور ماند و هم سرگرمی‌هایی را در راه گذراندن فراغت قرار داد که جنبه فرهنگی داشته باشند. بدین سان می‌توان گفت نسل جدید غرق در انبوهی از اطلا‌عات و اخبار مجهز به ابزاری، سخت موثرو متمایز از اجداد و پیشینیان خود هستند. آنان نه تنها در راه آموزش، والدین و مدرسه را در اختیار دارند بلکه وسایل آموزشی الکترونیک در تمامی‌ساعات و بدون محدودیت آنان را دربرمی‌گیرند. آنچه اینجا در توصیف دنیای ارتباطات گفته شده کامل نخواهد بود اگر جهات منفی این عصر و مشکلا‌تی که کودکان در تماس با آن خواهند داشت عنوان شود. توجه وسیع و عمیق کودکان به وسایل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون، موجب می‌شود ساعت‌ها در برابر آن بنشینند و از هر حرکت بازبمانند، این در حالی است که امروزه تمامی‌مربیان بر لزوم تحرک جسمی برای همه انسان‌ها به خصوص کودکان به عنوان عاملی در راه تامین سلا‌مت تاکید دارند. زمانی که وسایل ارتباط جمعی با انسان‌هایی برخورد می‌کنند که ذهنی پرداخته شده و ساخته شده دارند کمتر می‌توانند بدان رسوخ کنند. زیرا شخص از مکانیسم‌های دفاعی خاص خود برخوردار است. این امر در مورد کودکان مصداق ندارد. ذهن کودک، ساده، فاقد شبکه به هم پیوسته‌ای متشکل از اندیشه‌ها و باورهاست. در تماس کودک با تلویزیون بیشتر از همه مادران گله دارند که فرزندانشان چنان غرق در تماشای فیلم‌های تلویزیونی هستند که کار مدرسه را به فراموشی می‌سپارند. کار مدرسه قربانی فراغتی جذاب‌تر می‌شود که کودک از طریق تلویزیون بدان دست می‌یابد. همین امر یعنی جذب سخت کودک توسط تلویزیون از طرفی کوشش والدین جدا ساختن وی از این وسیله موجبات بروز تنش را در خانواده فراهم می‌سازد. تلویزیون که زمان فراغت کودکان را تسخیر نموده است دو فرآیند را موجب می‌شود: از جانبی کودکان ما با دیدن برنامه‌های آن خود را با قهرمانان نمایش هم هویت می‌کنند و از جانب دیگر به فرآیند پیچیده فرافکنی دست می‌زند. بدین‌سان کودک خواسته‌ها، آرزوها و امیالی را که در دل دارد ولیکن جرات اظهار آن را ندارد از طریق تلویزیون در خارج مجسم می‌دارد و این امر به نظر ارسطو به نوعی پالا‌یش روانی منتهی می‌شود. پس به طور قاطع می‌توان گفت هیچ گاه در تاریخ جامعه انسانی این چنین انسان‌ها در معرض انبوهی از پیام، اطلا‌ع و خبر نبوده‌اند. وسایل ارتباط جمعی موجب شدند که در آغاز گوش انسان‌ها (با رادیو) و سپس چشم و گوش با تلویزیون چنان بردی ‌یابند که پیام‌هایی را از هزاران کیلومتر دورتر بشنوند و ببینند. حاصل این انقلا‌ب تکنولوژیکی، انبوهی از پیام است که در یک آن انسان‌ها را دربرمی‌گیرد. اگر در گذشته برای شنیدن یا دیدن پیام، انسان‌های بسیار از یکدیگر سبقت می‌گرفتند، حالا‌ چنین نیست این پیام‌ها هستند که معلق در هوا و در جست و جوی شنونده‌اند. با این تفسیر این کودکان هستند که هر روز در میان بمبارانی از پیام و خبر دست و پا می‌زنند. بدین‌ترتیب می‌توان گفت عدم استفاده درست از تلویزیون و نداشتن فرهنگ مناسب برای بهره‌برداری از آن باعث کاهش تحرک، تاثیرپذیری مفرط، تعدی به حریم آموزشی کودک و تنازع درونی خانواده می‌شود. آنچه بر اهمیت این بحث می‌افزاید کار رویکرد و توجه کودکانی جامعه‌مان در ارتباط با این وسیله ارتباط جمعی است در کنار اثرات و تبعاتی که برشمردیم، لا‌زم است بدانیم: انحصار تلویزیون می‌تواند به معنای تاثیر بی‌رقیب دست‌اندرکاران این وسیله ارتباطی بر کودکان باشد و در نتیجه یک گروه اجتماعی تمامی‌ابعاد ذهن کودکان را از آن خود می‌سازد. گرایش مفرط کودکان به تلویزیون، گرایش اندک آنها را به رادیو، تئاتر، سینما، کتاب و مطبوعات سبب می‌شود. تک‌بعدی بودن کودکان در مقابل و وسایل ارتباط جمعی پدیده مطلوبی نباشد. عدم ورود کتاب، مجله و سایر وسایل مکتوب ارتباطی، کودکان را از دیگر چشمه‌های جوشان فرهنگ جدامی‌سازد. به خصوص که این سال‌ها بهترین فرصت در راه ایجاد رابطه عاطفی بین کودک و کتاب است. باید خواندن کتاب یکی از مهمترین شیوه‌های گذران فراغت کودکان امروز و بزرگسالا‌ن فردای جامعه باشد.
کودکان و رسانه‌های جمعی
وسایل ارتباط جمعی مهمترین شاخصه جامعه مدرن به شمار می‌آید و شامل رادیو، تلویزیون، نشریات و... می‌باشد. در این میان نقش رسانه‌های تصویری به خصوص تلویزیون نسبت به سایر رسانه‌ها برجسته‌تر است و در مقایسه با دیگر رسانه‌ها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، این امر به خصوص، بیشتر آنجا تحقق مییابد که کودکان به عنوان متقاضیان جدی برنامه‌های تلویزیون مطرح باشند. البته رسانه‌های نوشتاری هم در اطلاع‌رسانی و رشد استعداد کودکان مؤثر و مفید می‌باشند. یکی از مهم‌ترین کارکرد رسانه‌ها، کمک به روند فرهنگپذیری است. فرهنگپذیری، عبارت است از، جریان انتقال اندیشه‌ها، هنجارها، باورها، معیارها و نمونه‌های رفتاری موجود در فرهنگ جامعه به افراد آن. نهاد خانواده و سپس نهاد تعلیم و تربیت، اولین مراکز انتقال مفاهیم فرهنگی به کودکان می‌باشند. با توجه به اهمیت و نقش رسانه‌ها، روانشناسان هر یک از جنبه‌ای مختلف، محتوای رسانه‌ها را مورد مطالعه قرار داده‌اند. با تأثیرهای شناختی رسانه‌ها، می‌توان گفت که رسانه بر الگو‌های رفتاری افراد به شدت تأثیر می‌گذارد و در رابطه با سلامت روانی و اخلاقی فرد و سازگاری وی با جامعه اثرگذار است.
تبادل اطلاعات بدون محدودیت و قلمرو جغرافیای و فرهنگ ملت، امروز به شدت اعمال می‌شود و این مسئله در رابطه با تربیت کودکان نگرانی‌هایی را پدید آورده است و محتوای تولیدات رسانه‌ها نیز سؤالهای مهمی را بر می‌انگیزد. پخش یک سلسله برنامه‌های تلویزیونی ممکن است بزهکاری را در کودکان رشد بدهد، به جای این‌که باعث شکوفائی و رشد استعدادهای واقعی آنان شود، موانع گوناگون دیگری از قبیل تقلید رفتاری و نا به هنجاری را به وجود آورد.
پیمان جهانی ملل‌متحد در مورد حقوق کودک که در سال 1989 منعقد شد در ماده 17 خود چهارچوب بین‌المللی را در ارتباط با رسانه‌های جمعی در نظر گرفته است. این ماده به محافظت از کودک، در برابر اطلاعات و مطالب زیان‌آور برای سلامت (اخلاق) او سخن می‌گوید. امروز از چهار گوشه جهان خواستار اتخاذ تدابیری بر مبنای همین اصل شده‌اند. برای دستیابی به اهداف، جلب توجه جهانی به مسئله خشونت در رسانه‌های تصویری و نقش آن در زندگی کودکان و نوجوانان، تشویق به مبارزه با خشونت و کمک به شکل‌گیری پایه‌های بهتر برای تنظیم سیاست‌های مربوط در زندگی سیاسی و اجتماعی کودکان نقش اساسی دارد. برای دستیابی به یک هدف مشترک، یونسکو و تحلیلگران موارد زیر را پیشنهاد کردند:
ـ پژوهش‌های جدی در زمینه کودکان و برنامه‌های خشونت‌آمیز در رسانه‌های تصویری.
ـ دسترسی کودکان به رسانه‌های گروهی و بهره‌برداری آنان از این رسانه‌ها.
ـ دوره‌های آموزشی و مطالعاتی در زمینه کودکان و رسانه‌ها.
ـ جایگزین‌های مثبت برای خشونت رسانه‌ای.
ـ تدابیر و فعالیت‌هایی که با هدف محدود کودکان خشونت نامعقول از طریق رسانه‌ها صورت می‌پذیرد.
ـ برای تحقیق این اصول و اهداف لازم است که مراحل ذیل عملی شود.
رسانه‌های ویژه کودکان
کودکان مانند بزرگان علاقه به مطالعه، دیدن و شنیدن دارند، تقدیم برنامه‌های جالب و مطابق با استعداد کودکان زمینه‌ساز توسعه، به وسیله رسانه‌های مربوط به کودکان است، تا آنان علاقمندی بیشتری پیدا کنند.
کودکان به مشاهده تلویزیون علاقه زیاد داشته و وقت زیادی را صرف برنامه‌های تلویزیون می‌کنند، پخش برنامه‌های آموزشی زمینه‌ساز رشد، آموزش و پرورش کودکان می‌باشد. مشاهده، خواندن و دسترسی کودکان به رسانه‌ها جزء حقوق‌شان می‌باشد که دولت باید به آن توجه نموده و زمینه‌های لازم را مساعد نماید. چنانچه در ماده «17» پیمان ملل‌متحد در مورد حقوق کودک آمده است که: کشورهای عضو به کارکرد ارزشمند رسانه‌های جمعی واقف هستند و تعهد می‌‌کنند که کودک به اطلاعات و مطالب منابع مختلف ملی و بین‌المللی دسترسی داشته باشند، به خصوص آن دسته از منابع که هدف‌شان ارتقای سلامت اجتماعی، معنوی و اخلاقی کودک و صحت جسمی و روانی او باشد.
به این ترتیب وظیفه دولت تضمین دسترسی کودکان به اطلاعات و ترویج ابعاد مثبتی مانند انتشار آن دست از اطلاعاتی است که سبب ارتقای درک و شناخت مقابل جمع، برای زن و مرد و دوستی میان انسان‌ها، گروه‌های قومی، ملی و مذهبی، در مناطق مختلف می‌شود.
وضعیت کنونی رسانه‌های کودک
در عرصه جهانی
توجه به این نکته که کودکان یک گروه کوچک اقلیت و در حاشیه نیستند، ضروری است. حدود دو میلیارد کودک در جهان، حدود 13 فیصد در کشورهای غنی‌تر و حدود 87 فیصد در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند. دسترسی کودکان به تلویزیون و سایر رسانه‌های گروهی نیز از پراکندگی ناهمگن برخوردار است. این ناهمگنی کاملاً واضح و بسیار عمیق است، رسوم و عنعنات تماشاکنندگان در هر نقطه از جهان فرق می‌کند، در کشورهای اسلامی، کودکان دوست دارند مطابق به فرهنگ حاکم در جامعه، خواست و نیازمندی خانواده، برنامه‌های سازنده و آموزشی را تماشا کنند. در کشور ما از جمله برنامه‌هایی که به آن کمتر توجه صورت گرفته برنامه‌های کودکان می‌باشد، در حالی‌ که کودکان گروه بزرگ جمعیت ما را تشکیل داده، که باید به آن توجه نمود. پس باید وضعیت کنونی رسانه‌های کودک را خوب درک نمود و در جهت بهتر شدن آن باید تلاش کرد.
تنوع برنامه‌ها و تماشاگران:
یقیناً نباید تمام صحنه‌هایی را که در برنامه‌های تلویزیونی نمایش داده می‌شوند، یکسان انگاشت و تمام کودکان را نیز یکی گرفت. نتیجه آن‌ که فراگیری اتخاذ رفتارها و گرایش‌های پرخاش‌جویان از تلویزیون بستگی به ماهیت نمایش‌ها و شرایط فردی تماشاگر دارد. در تماشای برنامه‌ها، بزرگان به این فکرند که کودکان شاید برنامه‌های تفریحی، سریال‌های خانوادگی و داستان‌های کوتاه را تماشا کنند، در حالی ‌که بسیاری از کودکان به اخبار، مصاحبه و گفتگوهای تلویزیونی علاقه دارند، که روی همین دلیل ما نتوانسته‌ایم برنامه دلخواه آنان را در نظر گیریم، پس در تماشای تلویزیون و خواندن سایر رسانه‌ها باید علاقه کودکان را در نظر گیریم.
وسائل ارتباط جمعی
در میان رشته های علوم انسانی ، جامعه شناسی رشته جدیدی است و از آن جدید تر، در میان رشته های جامعه شناسی، وسایل ارتباط جمعی این چنین است. اگر اهمیت هر رشته علمی را در توسعه علم خالص نادیده بگیریم ، پرداختن به این رشته جدید از چند جهت دارای اهمیت است؛ اول، شرایطی که این وسایل در جامعه ایجاد می نمایند ودوم، تأثیراتی که در نهادهای دیگر دارندوبطورکلی آنچه این رشته را از میان رشته های دیگر جامعه شناسی ممتاز می سازد ، نقشی است که این وسایل در ایجاد فرهنگ جهانی ایفا می نمایند وسوم آنکه ، مطابق دستاوردهای محققان و نظریه پردازان این رشته، انواع اختراعات جدید در گسترش وسایل ارتباط جمعی موثر است – در این مقاله بیشتر مورد اخیر حائز اهمیت است؛ زیرا درآن به شرایط گسترش تلویزیون توجه شده است .
چند سالی بیشتر نیست که در ایران شبکه های تلویزیونی ماهواره ای به صورت گسترده مورد استفاده قرار می گیرند؛ گرچه پیش از انکه تلویزیون بتواند خود را به صورت فراگیر عضوی از هر خانواده بسازد ، رادیو به عنوان وسیله ای کارآمد و ساده با استفاده از تکنیک ماهواره، توانسته بود خود را به ما تحمیل کند . در آن زمان نیز نقش سیاسی این وسیله توسط برنامه هایی که از بنگاههای سخن پراکنی دولتی بیگانه چونBBC پخش می شد ، مشخص و بارز بود؛ اما در زمان فعلی با توجه به محدودیت های سیاسی واجتماعی که برای نگهداری بشقاب هاوریسیورها، جود دارد؛ باید تحقیق منظمی راجع به شبکه های تلویزیونی ماهواره ای – از این پس برای راحتی فقط به ماهواره کفایت می شود – انجام شود . می توان روشهایی چون روش « همبستگی های ثابت »1 بلسون را در بررسی وضعیت کسانی که ماهواره دارند و آنان که ندارند، به کار برد . نیز می توان وضعیت خانواده ها ئی راکه تازه صاحب این وسیله شده اند در نظر گرفت و با وضعیت آن ها قبل از داشتن این وسیله، مقایسه نمود.
بیشترین تأثیر این وسیله در خانواده مشاهده می شود . تأثیراتی که این وسیله بر هر یک از نقش های اعضای خانواده برجای می گذارد قابل بررسی است . فرزندان ، مادران و پدران هر کدام از این وسیله به گونه ای بهره می جویند . این بهره جویی منطبق بر نظر « شرام » است. او معتقد است ، باید سؤال « تلویزیون با کودکان چه می کند ؟» را رها کردو سؤال« کودکان با تلویزیون چه می کنند؟» را جایگزین آن نمود .2
ماهیت اکثر برنامه های ماهواره ای فارسی زبان را برنامه های موسیقی پاپ بین المللی و برنامه هایی با اهداف سیاسی ، برنامه های سرگرمی پیش پا افتاده و پخش فیلم های سینمایی تشکیل می دهد . در وهله نخست پخش موسیقی پاپ در رأس برنامه های این شبکه هاست، به طوری که بر روی آنتن هاتبرد، تعداد 7 شبکه ایرانی فقط به پخش برنامه های موسیقی 24 ساعته مشغول هستند. حتی حکومت نیز سیاست خود را در مخالفت با این پدیده تا حدودی تغییر داده و به فکر استفاده از این وسیله توانمند افتاده است؛ به طوری که شبکه های متعددی را با اهداف اولیه پخش موسیقی راه اندازی نموده است که حداقل سه شبکه آن را می توان نام برد .
پس از پخش موسیقی، بیشترین برنامه های روی آنتن هاتبرد، به تبلیغ مواد آرایشی و بهداشتی اختصاص یافته است .
از جنبه اقتصادی، پخش اینچنین تراکت های تبلیغاتی که در تلویزیون ملی ایران یا ممنوع یا بسیارپرهزینه می باشد، درتلوزیون های ماهواره ای خیلی آسان تروارزان تراست .مثلادر حالی که پخش یک تبلیغ 10 ثانیه ای در شبکه سوم سیما بیش از یک میلیون تومان هزینه دارد؛ با همین میزان پول می توان در بعضی از این شبکه ها، به مدت یک سال و هر روز به مدت 5 دفعه به پخش پیام های تبلیغاتی اقدام نمود.
استفاده گسترده ازاینگونه تبلیغات باعث شده است مصرف مواد آرایشی که تبلیغات آن در ایران ممنوع است، در بسیاری از دختران جوان نفوذ کند؛ به گونه ای که ایران به بهشت فروشندگان کالاهای آرایشی تبدیل شده است .
شاید بتوان گفت گسترده ترین تأثیر این وسیله در دختران نوجوان و جوان می باشد . طبیعی است که مواد آرایشی و مدلهای مو و گریم مد روز، برای داخل خانه طراحی نمی شوند و تسری در جامعه می یابند. این پدیده، سن استفاده از مواد آرایشی را درجامعه به شدت پایین آورده است. بعضی پیامدهای آن را در مخالفت تندروان مذهبی با پدیده« بدحجابی »، مشاهده کرده ایم .
برنامه های دیگری که توانسته است در ایران بسیار تأثیر بگذارد ، تبلیغات مربوط به لاغری است . به طوری که بسیاری از شبکه های ایرانی و خارجی حجم زیادی از این برنامه های خودرا به تبلیغ و فروش کالاهای بی مصرف لاغرسازی اختصاص داده اند. بانادیده گرفتن ارزش ذاتی سلامتی، این برنامه هاتندرستی بسیاری ازانسان را به خطر انداخته است( ازجمله لاغری مفرط در باروری دختران تأثیر سوء می گذارد ). این نکته انکار ناپذیر نیست که تبلیغات توانسته است جریانی از لاغر شدن را در میان زنان و بعد مردان به وجودآوردکه نگارنده از آن به « موج باربی» تعبیر می کند(اگر اشکال نداشته باشد خودم هم تصمیم گرفته ام به لاغری روی بیاورم!)
همانطور که کارتر می گوید 3«... حتی نیرومندترین وسایل ارتباط جمعی علی الاصول نمی توانند اثری بر فرد نهند که با زمینه های روانی و اجتماعی او قابل انطباق نباشد .» به اعتقاد بنده افرادی که از برنامه های سیاسی ماهواره هااستفاده می کنند، به صورت هدفمند فقط به سمت کانال مورد نظر خودمی روند و یکی دو تا از این کانال ها را انتخاب می کنند و به تماشای آن می نشینند و از انتخاب کانال های دیگر خودداری می نمایند. این شاید به خاطر آن باشد که اصولأ ایرانی ها افرادی هستند که در شنیدن آراء دیگران آستانه تحمل بالایی ندارند . ظاهرأ تأثیرپذیری نوجوانان از این وسیله، در استفاده از موسیقی خلاصه می شود و مادران هم بیشتر علاقه مند به برنامهای پزشکی آن هستند که به صورت زنده پخش می شود و می توان با آن ارتباط تلفنی برقرار کرد.
استفاده از کلیه برنامه های شبکه های خارجی، برای بسیاری از دارندگان ماهواره امکان پذیر نیست؛ زیرا دانستن زبان انگلیسی عامل اصلی استفاده از این برنامه هاست، ازجمله این قابلیت می تواند استفاده از شبکه های سطح بالایی چون BBC,CNN,Euro news را میسرسازد. تفاوت شبکه های انگلیسی زبان با فارسی زبان در این است که مشارکت در ان ها امکان پذیر نیست؛ واین درحالی است که شبکه های ایرانی سعی دارند خود را در دسته « وسایل ارتباط جمعی سرد » وارد کنند. برای برخی افرادامکان دسترسی به کانال های متعدد عاملی است که بسیاری از وقت ایشان را به خود اختصاص می دهد. اینان بدون آنکه استفاده ای از این کار ببرند ، پای گیرنده خود می نشینند و مرتب کانال عوض می کنند .
در این نکته شک نمی کنم که این وسیله کمک بسیاری نیزبه گسترش فرهنگ توده ای نموده است و علی الخصوص تأثیرات خود را بر روی کودکان به جاگذاشته و می گذارد . بنابراین با گذشت یک نسل می توان تأثیر فرهنگ آمریکایی را در نسل نو مشاهده کرد . نتیجه آنکه هیچ چیز از شبکه های ایرانی نمی توان آموخت مگر اداواطوارهای ستارگان سینما. اکنون ماهواره به ما می گوید تا چندی دیگر که ممکن است دستگاههای دیگری آن را از دور خارج کنند ، میهمان همیشگی خانه های ماخواهدبود.
این مسأله آن قدر مهم است که می تواند سیاست های بسته برنامه های تلویزیونی یک رژیم را، تغییر دهد و به تبعیت از خود وادارد. بداقبالی آنان که از ماهواره و تأثیر مخرب آن در خانواده وحشت دارند این است که در دوره ای زندگی می کنند که فرار از دست تکنولوژی امکان پذیر نیست. آنچه امروز اختلاف سطح بینش فرزندان را با والدین فراهم می کند، فردا اختلاف دیدگاه ایشان را با فرزندان خودشان موجب خواهدشد. فارغ از آنکه از هر وسیله چگونه استفاده می شود ؛ می توان از خوب بودن یا بد بودن آن سخن گفت و ماهواره هم از این دست وسایل است .
تلویزیون و تاثیرات آن بر کودکان
تلویزیون یکی از وسایل ارتباط جمعی است که امروزه در همه خانه ها، در انواع مختلف و با طرح های متنوع مشاهده می شود، جای آن همیشه در بهترین جای خانه است و از قدیم نام «جعبه جادویی» را به آن داده اند. در هنگام شب اعضای خانواده اعم از پیر و جوان در سکون و سکوت، به پای این رسانه می نشینند و به هم پیوند می خورند و در آن به دنبال نداشته های خود می گردند و از این که به یک دنیای خیالی پناه برده اند، لذت می برند.

کودکان و تلویزیون
بسیاری از والدین به جهت این که وقت کافی برای بازی و کند و کاو با کودکان را ندارند از تلویزیون به عنوان پرستار کودک بهره می گیرند. پژوهش ها نشان داده اند که تلویزیون بر روی افراد، خواه ناخواه تاثیرگذار است؛ به عنوان مثال کودکانی که شاهد ارتباط خشن یا برعکس محترمانه افراد، در تلویزیون می باشند دقیقاً همان را خواهند آموخت.
همیل ویت سه اصل را در مورد کودکان و تلویزیون بیان می کند:
1 – هنگامی که تلویزیون وارد محیط خانواده می شود و مورد استقبال قرار می گیرد. جانشین آن دسته از فعالیت های مشابهی می گردد که یک نوع احتیاج و خواست را ارضاء‌ می کنند. در مقابل، فعالیت های غیر مشابه تحت تاثیر تلویزیون قرار نمی گیرند و کماکان اوقات فراغت طفل را به خود اختصاص می دهد به عنوان مثال با آمدن تلویزیون و نشان دادن فیلم در آن کودکان کمتر به سینما می روند.
2 – با آمدن تلویزیون، نقش و وظیفه پاره ای از فعالیت ها (به عنوان مثال گوش کردن به رادیو) عوض می شود یعنی افراد خانواده کمتر به رادیو رجوع می کنند.
3 – در حالی که فعالیت های منظم و متشکل طفل در محیط خانواده تحت تاثیر ورود تلویزیون قرار نمی گیرد، بر عکس فعالیت های غیر منظم و پراکنده بدون تردید جای خود را به تلویزیون می دهد.
کودکان به این علت تلویزیون را دوست دارند که تلویزیون آنها را تنبیه نمی کند، برایشان لذت و هیجان به همراه دارد، آدم ها و مکان های تازه ای را در معرض دید آنها قرار می دهد و به نوعی در خانواده نقش همبازی آنها را در تنهایی ایفاء می کند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود معلوم چگونگی آشنایی کودکان با وسایل ارتباط جمعی مدرن

دانلود مقاله بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

-1طرح مساله:
موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی است. اعتماد اجتماعی عبارت است از« حسن ظن فرد به سایر افرادونهادهای جامعه با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.»
رویکردهای مختلفی به اعتماد وجود دارد که نیوتن و دالهی آنها را بطور کلی در دو گروه فردی و اجتماعی جمع کرده اند.رویکرد فردی شامل تمام نظریه هایی است که اعتماد را از بعد روانشناسی و روانشناسی اجتماعی مورد توجه قرار می دهند.در این رویکرد اعتماد محصول عوامل فردی و روانشناختی چون تجارب دوران کودکی ویژگی های روحی و تجارب زندگی روزمره محسوب می شود.مطرح ترین نظریه پردازان این رویکرداوسلنر واریک اریکسون هستند.اما در رویکرد اجتماعی اعتماد محصول عواملی چون؛ مشارکت مدنی،محیط اجتماعی،روابط اجتماعی و میزان گستردگی جامعه انسانی به حساب می آید.در این رویکرد می توان از افرادی چون توکوویل،پارسونزو پوتنام نام برد.با این حال امروزه اغلب نظریه پردازان این حوزه سعی دارند تا تلفیقی از این دو رویکرد را دربررسی اعتماد به کارگیرند.
تحقیق حاضر با رویکرد اجتماعی،اعتماد را در سه نوع میان فردی،عام و نهادی مورد توجه قرار داده است.اعتماد میان فردی در سطح یک رابطه چهره به چهره قرار می گیرد.در این نوع از روابط،اعتمادمتوجه دوستان،آشنایان و اعضای خانواده است.اعتماد عام در سطحی فراتر از روابط چهره به چهره و دوستانه قرار می گیرد. هدف اعتماد شخص معینی نیست،بلکه بصورت کلی مطرح می شودبرای مثال اعتماد به زنان در مقابل مردان.یا اعتماد به نژاد و ملیت متفاوت. اعتماد نهادی متوجه نهادها و سازمانهای رسمی یا غیر رسمی وبطور کلی ساختار های غیر شخصی است.
با توجه به اهمیت اعتماد در کنش اجتماعی به عنوان عاملی برای کنترل و پیش بینی رفتار کنشگران در سطوح مختلف،اعتماد نقش موثری در تعین نظم اجتماعی دارد.از این رو همواره مورد توجه متفکران حوزه جامعه شناسی نظم بوده است. به زعم نظریه پردازان این حوزه بی اعتمادی و یا پایین بودن میزان اعتماد اجتماعی کنش اجتماعی را دشوار و در نتیجه نظم اجتماعی را مختل خواهد کرد.به این معنی که افراد در موقعیت های توام با بی اعتمادی عملا نمی توانند با آسودگی خاطر دست به کنش با همنوعان خود بزنند. این امر هزینه های مختلفی را برای آنان جهت انجام کنش اجتماعی تحمیل خواهد کرد.
شواهد موجود نشان می دهد که اعتماد درجامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.تحقیقی که با عنوان »ارزشها و نگرشهای ایرانیان« درسال 1381 از سوی دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفته است،نشان می دهدکه فضایی توام با شک،ناامنی و بطور کلی بی اعتمادی در بین افراد حاکم است.به عنوان نمونه در استان تهران پاسخ افراد به این سوال که امانت داری در بین مردم به چه میزان رواج دارد ؟به این شرح است :6/ 33 درصدپاسخ ها میزان رواج این ارزش اخلاقی در بین مردم را متوسط عنوان کرده اند 5/ 24در صد کم،4 /15درصد خیلی کم و6/7درصدپاسخها به گزینه اصلا تعلق دارد .همین درصدها در رابطه با ارزش صداقت و راستگویی که به عنوان یکی از عناصر اصلی اعتماد از آن یاد می شود(امیر کافی به نقل از جانسون،1380: 19).به این ترتیب است گزینه کم با بالاترین در صد 9/29گزینه متوسط 3/29درصد گزینه خیلی کم 9/19در صد گزینه اصلا 7/9درصد زیا د 2/8درصد خیلی زیاد 3/2درصد وگزینه کاملا 7/0درصد پاسخ ها را به خود اختصاص داده اند.(ارزشها و نگرشهای ایرانیان1381:63)در مورد میزان رواج ارزش اخلاقی پایبند بودن به قول قرارها در بین مردم وضعیت پاسخ ها به این شرح است :گزینه متوسط 8/38درصد،کم 4/24درصد،خیلی کم7/14درصد زیاد8/9درصد،خیلی زیاد 6/2درصد،کاملا8/0درصد.همچنین دررابطه با رواج دورویی در بین مردم بیشترین پاسخ ها زیاد و خیلی زیاد به ترتیب با 3/37و4/29درصد بوده است.(همان،1380: 64) همانطورکه اشاره شد،صفات اخلاقی فوق به عنوان شاخص های اعتماد فردی از سوی»جانسون» مطرح شده است.به این ترتیب می توان گفت که اعتماد اجتماعی وضعیت مطلوبی در جامعه ندارد.این امردر پژوهش دیگری که به طور مستقیم به بررسی اعتماد میان فردی و عام پرداخته نیز مشاهده شده است.«بررسی تجربی نظام شخصیت»عنوان پژوهشی است که توسط مسعود چلبی انجام گرفته است.در این پژوهش بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی غیر شخصی عام مورد سنجش قرار گرفته که نتیجه یافته ها به نقل از چلبی بیانگر وضعیت نامطلوب اعتماد در جامعه است.«یافته های موجود نشان می دهدکه میزان اعتماد تعمیم یافته و اعتماد شخصی در هیچ یک از شهر های مورد مطالعه در سطح مقبولی نیست و این امر بالقوه مخل نظم روانی و اجتماعی است.«(شهر های مورد مطالعه در این پژوهش عبارتند از :تهران،تبریز،مشهد،کرمان و استهبان میانگین بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی تعمیم یافته در این پژوهش به ترتیب برابر با 45و 39 گزارش شده است)(چلبی،1380: 172-170)
در ادبیات مربوط به اعتماد اجتماعی عوامل اجتماعی و فردی مختلفی به عنوان عوامل تاثیرگذار بر اعتماد اجتماعی مشخص شده اند.عواملی که از طریق مکانیسم های مختلف موجب تقویت و یا تضعیف اعتماد اجتماعی می شوند.میزان عام گرایی،احساس امنیت اجتماعی،تعهداجتماعی،میزان آگاهی از محیط،میزان توسعه سازمان های داوطلبانه،شبکه های روابط اجتماعی ونحوه آموزش هنجارها و ارزشهای مربوط به اعتماد کردن در فرایند جامعه پذیری از جمله عوامل اجتماعی موثر بر اعتماد اجتماعی هستند.
در این بین برای رسانه های جمعی با توجه به گستردگی و نفوذ آنها در جامعه نقش ویژه ای تعریف شده است.جیمز کلمن، پیوتر زتومپکا,رابرت پوتنام و آنتونی گیدنز از جمله نظریه پردازان اعتماد اجتماعی هستند که در بحث های خود به نقش رسانه های جمعی در تضعیف و یا تقویت اعتماد اجتماعی تاکید کرده اند به این ترتیب که رسانه های به عنوان منبع مهم اطلاعات و همچنین یکی از عوامل اصلی فرایند جامعه پذیری نقش موثری در فرایند اعتماد کردن بازی می کنند.
نظریه پردازان اعتماد نقش رسانه های جمعی در تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی را به شکل زیر ترسیم کرده اند.
رسانه ها به تصورات افراد از محیط شکل می دهند؛آنها می توانند با ارائه تصویری زشت ویا زیبا از جامعه میزان اعتماد در بین مخاطبان خود را افزایش و یا کاهش دهند.رسانه ها به شکل گیری الگوهای کنش در بین مخاطبان کمک می کنند- این الگوهای کنش به افراد کمک می کنند تا در موقعیت های مختلف دست به کنش بزنند.رسانه های جمعی از طریق تحرک روانی امکان تعاملات اجتماعی را در بین مخاطبان خود افزایش می دهند.رسانه های جمعی می توانندزمینه دسترسی به نهاد های انتزاعی و تخصصی را برای مخاطبان خود فراهم کرده و در نتیجه موجب اعتماد ویا بی اعتمادی به این نهاد ها در بین مخاطبان خود شوند و نهایتا اینکه رسانه های ارتباط جمعی به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری نقش موثری درنهادینه کردن ارزشها و هنجارهای اعتماد در بین مخاطبان خود دارند (Sztopka,1999.Putnam,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).
با توجه به نقش رسانه های جمعی در تسهیل،تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی، رابطه میزان استفاده از آنها با میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان در سه نوع فردی،عام و نهادی بررسی می شود.در تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی در سه بعد مورد توجه قرارگرفته اند در یک بعد میزان استفاده از نوع رسانه موردتوجه است که منظور میزان تماشای تلویزیون و میزان روزنامه خواندن است.در بعد دیگر نوع تلویزیون مورد توجه قرار گرفته که در این بعد رابطه تماشای دو نوع تلویزیون داخلی و ماهواره ای با اعتماد اجتماعی بررسی خواهد شد.
سوالات اساسی تحقیق :
آیا میزان استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان موثر است؟
- آیا تاثیر میزان استفاده از رسانه های جمعی در انواع مختلف آنها(تلویزیون،روزنامه)بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟
- آیا تاثیر میزان تماشای تلویزیون در دو نوع داخلی و خارجی بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟
- آیا بین تماشای انواع مختلف پیام های تلویزیون داخلی،خارجی وخواندن انواع مختلف مطالب روزنامه ها رابطه متفاوتی با اعتماد اجتماعی وجود دارد یا خیر؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اعتماد یکی از مفاهیم مهم حوزه جامعه شناسی نظم به حساب می آید این اهمیت در وهله نخست ریشه در جایگاه اعتماد در کنش اجتماعی دارد. نیکلاس لومان نظریه پرداز حوزه اعتماد از زاویه کنترل و پیش بینی کنش اجتماعی نگاه کارکردی به اعتماد دارد به ویژه در شرایط جامعه مدرن که توام با پیچیدگی و ریسک یا خطر پذیری است،در این شرایط اعتماد نقش مهمی در تعین و حفظ نظم اجتماعی بازی می کند.
زتومپکا،کلمن و گیدنز نیز چنین کارکردی برای اعتماد اجتماعی قائل هستند.اعتماد این اجازه را می دهد که افراد به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.به واسطه این تسهیل کنش است که از اعتماد به عنوان یکی از مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی یاد می شود.(کلمن،1378: 456)
منابع علمی محدود اعتماد به زبان فارسی وتعداد اندک پژوهش های انجام گرفته با موضوع اعتماد نشانگر این نکته است که تا کنون توجه جدی به اعتماد اجتماعی در جامعه ما نشده است. اما این امر به معنای کم اهمیت بودن آن در جامعه نیست.جامعه ایی که به اشکال مختلف واجد برخی از ویژگی های مدرنیته است.اگر چه تا کنون در متنی دیده نشده که از آن به عنوان جامعه مدرن یاد کنند ولی در اغلب متون به در حال توسعه بودن آن با عبارت مبهم در حال گذار اشاره شده است.بویژه با توجه به تحولات ساختاری و جمعیتی دهه اخیر،تحولاتی چون افزایش جمعیت،گسترش شهر نشینی،توسعه رسانه های ارتباط جمعی درحوزه های داخلی وخارجی وبدنبال آن تحولات ارزشی و فرهنگی.(رفیع پور.1378ربیعی1378)مجموعه ایی از این تحولات به همراه افراط و تفریط های موجود در حوزه های مختلفی چون سیاست،اقتصاد و فرهنگ عملا فضای پیچیده و آشفته ایی به جامعه ما داده است.
توسعه شهرها درنتیجه تحولات جمعیتی،بویژه افزایش جمعیت و مهاجرت و بدنبال آن نفوذ پذیری مرزهای درون گروهی سبب شده تا دامنه روابط اجتماعی افراد از محدوده سنتی خود فراتر رود؛شهروندان همواره در محیط هایی قرار می گیرند که با غریبه هایی از گروهها و قومیت های مختلف مواجه هستند،بویژه با توجه به تنوع قومی و گروهی موجود در جامعه،شرایط موجود اجتماعی و اقتصادی،ارتباط و تعامل با دیگران ناشناس را برای ماگریز ناپذیرکرده است،با این حال فقدان اعتماد در چنین وضعیتی شرایط را برای افراد دشوارتر خواهد کرد.شهروندان مجبور خواهند بود هزینه های زیادی را برای جبران بی اعتمادی متحمل شوند؛ لزوم قرار دادهای رسمی و غیر رسمی و ضرورت وجود تضمین درمراودات اجتماعی وپایین آمدن سطح ارتباطات اجتماعی در بین افراد ازجمله پیامدهای وجود بی اعتمادی است در صورتیکه وجود اعتماد اجتماعی به تسهیل کنش کمک کرده وبه زعم پوتنام به مانند روغنی چرخ های ارتباط اجتماعی را روان خواهد کرد.با توجه به ویژگی های فوق،اهمیت اعتماد در جریان کنش های اجتماعی روشنترمی شود.از طرف دیگر همانگونه که اشاره شده اعتماداجتماعی در جامعه مورد مطالعه ما وضعیت مطلوبی ندارد.
شواهد مبتنی بر پژوهش های اجتماعی نشان می دهد که اعتماد اجتماعی در جامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.نظریه پردازان اعتماد عوامل مختلفی را در تضعیف و یا تقویت اعتماد بین افرد موثر می دانندو رسانه های جمعی یکی از همین عوامل موثر بر اعتماد در نزد آنان است.(,1999.پوتنام,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).
رسانه های جمعی،امروزه نقش موثری در زندگی روزمره ما ایفا می کنند و یکی از واقعیت های انکار ناپذیرزندگی بشر امروزی به شمار می آیند.آنها بخش مهمی از زمان و مکان زندگی ما را به خود اختصاص داده اند.ما همواره در معرض پیامهای مختلفی هستیم که در قالب های متفاوت از سوی آنها ارسال می شود پیامهایی که درموقعیتهای مختلف به نیازهای متفاوتی پاسخ می دهند.وسایل ارتباط جمعی واجد کارکردهای متنوعی هستند هارولد لاسول کارکرد این وسایل را به این شرح خلاصه کرده است :نظارت بر محیط ،ایجاد همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط وانتقال میراث فرهنگی. (مک کوایل،1382 :108).بطور کلی میتوان گفت رسانه ها نقش مهمی در زندگی اجتماعی افراد بازی می کننداطلاع رسانی وآگاه کردن افراد از واقعیت های محیط(حوادث ورویدادها)،آموزش هنجارها و ارزشهای رایج و اجتماعی کردن افراد ،ایجاد همدلی وانسجام اجتماعی در بین افراد (همان،1382: 109).
رسانه ها نقش موثری بر شکل گیری نگرش افراد نسبت به محیط و افراد حاضر در آن دارند،رسانه ها همچنین در نهادینه کردن ارزشهای رایج،برجسته کردن ایده ها و افکار خاص وشکل دادن به تصور افراداز جامعه موثر هستند. در تحقیق حاضر با توجه به نقش و جایگاه رسانه های جمعی، تاثیر میزان استفاده از آنها بر اعتماد اجتماعی بررسی شده است.
فرضیات تحقیق
بین استفاده از انواع رسانه ها ی مورد استفاده و میزان انواع اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.
بین میزان استفاده از تلویزیون های ماهواره ای با میزان اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.
نگرش مثبت نسبت به رسانه های داخلی در میزان اعتماد اجتماعی افراد موثر است.
کسانیکه از مطبوعات بیشتر از تلویزیون استفاده می کننداز اعتماد اجتماعی بیشتری برخوردارند ..
تعریف مفاهیم:
تعریف نظری و عملی مفاهیم تحقیق :
مفاهیم تحقیق حاضر شامل متغیرهای وابسته،مستقل،واسطه،کنترل و متغیر های زمینه ایی تحقیق است.
متغیر وابسته تحقیق :
اعتماداجتماعی:
تعریف اعتماد اجتماعی عبارت است از حسن ظن فرد نسبت به سایر افراد و نهادهای جامعه با این انتظارکه آنها به گونه ایی عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.
اعتماد میان فردی:
این نوع ازاعتماداجتماعی در روابط چهره به چهره جای می گیرد. سطحی حداقل از کنشگران، ارتباطی که در آن دو نفر حضور دارند.
اعتماد نهادی:
این نوع از اعتماد متوجه ساختارهای غیرشخصی است.هر چند ساختارهای غیر شخصی درسطحی خردازافراد تشکیل شده انداما این افرادباتوجه به ساختاری که درآن قرارگرفته اند تعریف می شوند.
متغیر های مستقل تحقیق:
متغیر مستقل تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی است.
بطور کلی رسانه های ارتباط جمعی عبارتند ازآن دسته از وسایل ارتباطی که مورد توجه جماعت کثیری باشد وسایل ارتباطی که در تمدنهای جدید بوجودآمده و مورد استفاده اند وویژگی اصلی آنان قدرت وشعاع عمل زیاد است.(کازنو،1377: 4)
تلویزیون:
با توجه به جامعه مورد مطالعه دو نوع تلویزیون دولتی و ماهواره ایی انتخاب شده اند.تلویزیون دولتی شامل تمام شبکه هایی است که مالکیت آنها با دولت بوده و توسط دولت نیز کنترل می شود.در جامعه مانیز تلویزیون توسط دولت اداره می شود و هر شش شبکه آن دولتی هستند.در کنار شبکه های تلویزیون دولتی به مدد توسعه تکنولوژی ارتباطات امروزه افراد می توانند با استفاده از گیرنده های ماهواره ایی از برنامه های سایر شبکه های تلویزیون که از نقاط مختلف جهان پخش می شوند استفاده کنند.این شبکه ها در تحقیق حاضر با عنوان شبکه های ماهوارهایی مورد توجه قرار گرفته اند.

 

 

 


روزنامه:
یکی از وسایل ارتباطی مکتوب که تازگی خبر خصوصیت اصلی آن است
متغیر های واسطه
در تحقیق حاضر بر اساس نظریه های مربوط به اعتماداجتماعی و کارکردهای رسانه های ارتباط جمعی پنج متغیر به عنوان واسطه رابطه بین رسانه ها واعتماد انتخاب شده اند که در ذیل تعریف آنها آمده است.
عام گرایی:
تعریف:میزان تمایل به تنظیم هنجاری سلوک بر اساس قواعد وضعیتی که درآن سلوک صورت تحقق به خود میگیرد.(چلبی؛1380: 103)تمایل فرد یا گروه به اینکه در روابط اجتماعی خود،دیگران را براساس ضوابط مربوط به مقوله کنشگران آن وضعیت تیمارکندودرواقع نوعی سوگیری ارزشی است که فردیاگروهی سعی دارددربرخوردباکنشگران اجتماعی دیگر آنهارابراساس قواعدوضوابط عام و نه قواعد وضوابط مربوط به خودو جامعه خود مورد ارزیابی وقضاوت قراردهد.
احساس امنیت اجتماعی:
تعریف نظری:بیانگر آسودگی خاطر فرد است که نیازهایش درطول زمان ارضاء می گردندوبه رهایی فرد ازترس ونگرانی وحفظ خود در حال وآینده مربوط می گردد (امیرکافی؛1380: 27).
تعهد اجتماعی:
تعریف:تعهددرلغت به معنای پایبندی به عهد وپیمان،وفاداربودن،احساس مسوولیت کردن و مراقبت کردن معنا شده است.بطور کلی تمایل به میزان وفای به عهد احساس مسوولیت وتکلیف در مقابل دیگران تعرف می شود.(چلبی؛1380: 146)
ارزیابی مثبت از مسوولان جامعه:
متغیر ارزیابی مثبت از مسوولان به عنوان متغیری واسط بین رسانه های جمعی و اعتماد به نهادهای فعال در جامعه مورد توجه قرار گرفته است.
ارزیابی مثبت از محیط اجتماعی:
یکی دیگر از متغیر های واسطه تحقیق در رابطه بین رسانه های جمعی و اعتماد اجتماعی متغیر ارزیابی مثبت از محیط اجتماعی است
- نگرش مثبت به رسانه های جمعی:
نگرش نوعی جهت گیری مثبت و منفی نسبت به هر چیزی؛اشخاص،نهادها،اشیاء،مکان ها و... است.
متغیر های زمینه ای تحقیق:
متغیر سن: میزان سن پاسخگویان با سوال مستقیم پرسیده شده است.
متغیر جنسیت:جنسیت با سوال مستقیم و در دو طبقه مرد و زن سنجیده شده است.
متغیر میزان تحصیلات:.میزان تحصیلات با استفاده از سوال مستقیم قابل سنجش شده و در شش گروه طبقه بندی می شود.
1-عدم بهره مندی ازتحصیلات(بیسواد)
2- ابتدائی(بصورت ناقص یا کامل)
3- راهنمائی(بصورت ناقص یا کامل)
4- متوسطه(بصورت ناقص یا کامل)
5- کاردانی وکارشناسی(بصورت ناقص یا کامل)
6- کارشناسی ارشد به بالا(بصورت ناقص یا کامل)
متغیر وضعیت تاهل:
وضعیت تاهل با استفاده از سوال مستقیم قابل سنجش و در سه گروه طبقه بندی شده است.
1- متاهل
2- مجرد
3- سایر موارد(طلاق گرفته،همسر فوت شده،کسانیکه تنها زندگی می کنند
چهارچوب تحلیلی تحقیق:
اعتماداجتماعی عبارت است از حسن ظن فرد نسبت به سایر افراد جامعه و نهاد های موجود درآن،با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسرگردد.پدیده ایی اجتماعی است،به این ترتیب که هم نقش مهمی در کنش اجتماعی باز ی می کند و هم در جریان کنش اجتماعی شکل می گیرد.برای اعتماد اجتماعی سه نوع جداگانه تعریف کرده اند که در هر یک از آنها اعتماد، متوجه اعتماد شونده های متفاوتی است.این سه نوع عبارتند از:اعتماد میان فردی،نهادی و عام؛ اعتماد میان فردی در روابط مستقیم و دو طرفه بین فرد و نزدیکانش از قبیل دوستان،خانواده،همسایگان وهمکاران مورد توجه قرار می گیرد.اعتماد نهادی متوجه نهادها و سازمان های مختلفی است که در سطح جامعه فعالیت می کنند و اعتماد عام در سطحی فراتر از رابطه دوستانه متوجه افراد غریبه شامل قشرهای مختلفی از افراد است،برای نمونه اعتماد به زنان،اعتماد به اقلیت های قومی و دینی.
همانطور که در بحث نظری تحقیق نیز اشاره شد اعتماد به عنوان یک امر اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلفی است. بر مبنای نظریه های بحث شده می توان از عوامل موثری چون احساس امنیت،عامگرایی،تحرک فیزیکی وروانی،مشارکت اجتماعی،تعاملات اظهاری،اعتماد بنیادی،اجتماعی شدن واستفاده از رسانه های ارتباط جمعی نام برد.
در تحقیق حاضر از بین عوامل مختلف موثر بر اعتماد اجتماعی به بررسی رابطه بین میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی و میزان اعتماد اجتماعی خواهیم پرداخت.با این حال ملاحظه خواهد شد که رسانه های ارتباط جمعی با توجه به نقش و تاثیرات گسترده عملابا سایر عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی نیز رابطه دارند.
آنچه از نظریه های مختلف مربوط به اعتماد اجتماعی بر می آید بین استفاده از رسانه های ارتباط جمعی و میزان اعتماد اجتماعی افراد رابطه وجود دارد.اما جهت این رابطه در نظریه های مختلف،به شیوه ای متفاوت گزارش شده است از طرف دیگر عملا در بررسی اعتماد اجتماعی به رابطه بین هر یک از ابعاد آن با عوامل موثر بر اعتماد یا توجه نشده و یا اینکه این توجه به بعد مشخصی تقلیل پیدا کرده است.تفاوت رابطه بین رسانه ها و اعتماد اجتماعی در نظریه های مطرح شده عملا فضای رابطه رسانه ها و اعتماد اجتماعی را ابهام آمیز کرده است. برای نمونه گیدنز اعتماد اجتماعی را مبتنی بر فقدان اطلاعات می داند؛این در حالی است که کلمن وزتومپکا دو تن از نظریه پردازان اعتماد بر نقش کلیدی اطلاعات در فرایند اعتماد تاکید می کنند.
کلمن که با رویکرد کنش انتخاب عاقلانه به اعتماد نگاه می کند،اطلاعات را برای ارزیابی شرایط و بررسی سود و زیان ناشی از اعتماد ضروری می داند. زتومپکا یکی از مبانی اعتماد را اطلاعات معرفی می کندواین درست عکس ادعای گیدنز است.کلمن و زتومپکا یکی از منابع اصلی این اطلاعات را رسانه های ارتباط جمعی معرفی کرده اندواز همین زاویه نیز رابطه رسانه های ارتباط جمعی را با اعتماد اجتماعی مورد توجه قرار داده اند.
فراهم کردن اطلاعات از سوی رسانه ها از طریق اطلاع رسانی،در قالب کارکرد نظارت بر محیط مورد توجه قرار گرفته است.افراد به واسطه اطلاعات دریافتی از رسانه ها است که به ارزیابی محیط می پردازند و در قالب همین کارکرد است که رسانه ها تصورات ما را از محیط می سازند.یکی از مهمترین این تصورات که گربنر در نظریه کاشت رسانه ایی از آن به عنوان یکی از بارزترین اثرات رسانه ها یاد کرده ،احساس امنیت و یا ناامنی است که رابطه نزدیکی با اعتماد اجتماعی دارد.رابرت پوتنام بر همین اساس برای رسانه های ارتباط جمعی بویژه تلویزیون نقش موثری در نزول سرمایه اجتماعی بطور عام و اعتماد اجتماعی بطور خاص تعریف می کند.این نقش در قالب ساختن« جهانی زشت »در ذهن مخاطبان ایفا می شود به این ترتیب کارکرد نظارت بر محیط به یک کژکارکرد مبدل می گردد.با این همه اطلاعات دریافتی همواره منجر به چنین تصویری نمی شوند،آنها ما را در ارزیابی شرایط،در تصمیم گیری و ارضای حس کنجکاوی یاری می کنند؛همین امر یکی از علل اصلی تحرک روانی و یا به قول «فیسک» تحرک ذهنی می شودکه فیسک از آن به نقش آفرینندگی رسانه های ارتباط جمعی یاد می کند.حاصل این تحرک روانی افزایش مبادله و تعامل بین افراد و درنتیجه عام گرایی در نگاه پارسونزی و کمک به شکل گیری جامعه مدنی در قالب مفهوم گستره عمومی از نگاه هابر ماس است که در کل نقش موثری بر افزایش اعتماد اجتماعی در بین افراد دارد.پیتر دالگرن در این رابطه ضمن طرح ایده فیسک می نویسد:«ظرفیت تحرک فیزیکی و فراخوانی خاطرات و سوابق سپرده شده به حافظه،بر انگیختن واکنش در مخاطب و مبادله اندیشه با سایرین به زعم فیسک مربوط به کیفیت «آفرینندگی»ژورنالیسم است.در اینجا ترجیح می دهیم اصل«آفرینندگی»مورد نظر فیسک را بعد ارتباطی و یا «عملگرایانه»ژورنالیسم بنامیم که نه تنها به ارتباط بین رسانه و مخاطبانش تاکید می کند،بلکه نقش ژورنالیسم را در برقراری تعامل بین مخاطبان نیز در بر می گیرد،منظور از این تعامل نیزتعامل فعالانه مخاطبان درهیات شهروندان جامعه مدنی و در گذشتن از موقعیت صرف مخاطبی خویش است.ژورنالیسم را می توان عاملی دانست که به طور بالقوه می تواند موجب پیشبرد یا توقف ارتباط متقابل بین شهروندان باشد؛فرایندی که خود برای استقرار گستره عمومی پایدار،ضروری است»(دالگرن،1380: 88).
همانطور که اشاره شد اعتماد امری اجتماعی است که در فرایند اجتماعی شدن توسط افراد یاد گرفته می شود. رسانه های ارتباط جمعی یکی از چهار عامل اصلی جامعه پذیری در کنار عواملی چون خانواده،همالان و مدرسه به حساب می آیند.از این نقش رسانه ها لاسول تحت عنوان کارکرد انتقال فرهنگ از یک نسل به نسل بعدی یاد کرده است.«جامعه پذیری فرایندی است که به موجب آن جامعه فرهنگش را از یک نسل به نسل بعدی انتقال می دهدو فردرا با شیوه های پذیرفته شده و تایید شده زندگی سازمان یافته اجتماعی سازگار می کند.بنابراین کارکردجامعه پذیری این است که استعدادها وانضباط هایی را که فرد به آنها نیاز دارد پرورش دهد،نظام ارزشها،آرمانها و انتظارات زندگی جاری جامعه ایی خاص را به افراد منتقل می کندو مخصوصا نقش های اجتماعی را که افراد باید ایفا کنند،آموزش دهد»(نیک گهر،1375: 45).«وی. شه» در بررسی رابطه بین رسانه ها و اعتماد اجتماعی بر این کارکرد تاکید می کندبه این ترتیب که رسانه ها با آموزش هنجار ها و ارزشهای اجتماعی در شکل دادن به الگوهایی که افراد در زندگی خود آنها را سرمشق قرارمی دهنداین اجازه رابه آنها می دهدکه بادیگران ارتباط برقرار کنند(V,shah,1998:475).
دالگرن در این رابطه از نظریه جامعه شناسی پدیدار شناسانه شوتس،برگرو لاکمن بهره می گیرد به این معنا که رسانه ها فراهم کننده الگوهای کنش به تعبیر شوتس و عوالم نمادین به تعبیر برگرو لاکمن برای کنشگران در کنشهای روزمره زندگی هستند.به این ترتیب رسانه ها از طریق فرایند جامعه پذیری و نقشی که در ایجاد وحدت نمادین به تعبیر چلبی دارند،این امکان را فراهم می کنند که افراد با یکدیگر براساس ضوابط عام رابطه برقرار کنند.نتیجه این امر عامگرایی و بدنبال آن افزایش اعتماد اجتماعی است.رسا نه ها در فراتر رفتن افراد از تعاملات درون گروهی نقش موثری ایفا می کنند.آنها این نقش را از طریق اثر دوگانه ایی که بر روی وحدت نمادین دارندانجام می دهند.به این ترتیب که رسانه ها در سطح درون گروهی موجب تحکیم وحدت نمادی می شوندو از طرف دیگر به دلیل سیالیت با فراهم کردن زمینه نفوذ گروه هادریکدیگر ضمن تضعیف وحدت نمادین درون گروهی موجب شکل گیری پیوندهایی در سطح برون گروهی می شوند.نتیجه این امر همانطور که اشاره شد عامگرایی است که به اعتماد اجتماعی منجر می شود.سطح دیگری که رسانه ها می توانند از طریق آن موجب گسترش عامگرایی در بین مخاطبان شوند تعریف نقش های اجتماعی و هنجار های حاکم بر آنهاست. به این معنا که افراد با فراگرفتن نقش های اجتماعی و هنجار های حاکم بر آنها در موقعیت ها مختلف بر اساس استانداردهای تعریف شده معینی عمل می کنند.
کارکرد دیگری که برای رسانه های ارتباط جمعی تعریف شده ایجاد همبستگی اجتماعی است که نقش موثری در فرایند اعتماد اجتماعی دارد.همانطور که در بحث مربوط به نظریه چلبی آمده همبستگی اجتماعی منشاء روابط عاطفی،تعهد عام و بدنبال آن اعتماد اجتماعی است.
مک کوایل کارکردایجاد همبستگی اجتماعی رسانه ها را به این ترتیب توضیح می دهد:«پیدا کردن بینش راجع به اوضاع و احوال دیگران،همدلی اجتماعی،همذات پنداری بادیگران وکسب احساس تعلق،یافتن مبنایی برای گفت وگو ،تعامل اجتماعی،پرکردن جای یک همراه واقعی در زندگی،کمک به اجرای نقش های اجتماعی و توانا ساختن فرد به ایجاد پیوند با خانواده،دوستان و جامعه»(مک کوایل،1380: 112).
به این ترتیب رسانه های ارتباط جمعی نقش موثری در کاهش انزوای اجتماعی و ایجاد نوعی احساس مشترک و همدردی با جامعه را دربین افراد ایفا می کنند.نتیجه این امر شکل گیری نوعی احساس تعلق است؛بطوری که هویت جامعه ای در راس سایر هویت ها قرار می گیرد درنتیجه تعهد عمومی تقویت شده و این نیز بدنبال خود باعث افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه می شود.
باید توجه داشت که عنوان رسانه های جمعی اصطلاحی کلی است که وسایل ارتباط جمعی مختلفی را شامل می شود که در این تحقیق دو رسانه تلویزیون و روزنامه از بین رسانه های مختلف مورد توجه قرار گرفته اند.در بررسی تاثیر رسانه ها همواره برتفاوت آنها با یکدیگر تاکید شده است.(رجوع کنید به نظریه مک لوهان،وینداهال و مالتزکه) بنابراین باید بین اثرات روزنامه ها با تلویزیون از جهت شدت تاثیر بر اعتماد اجتماعی و نیز جهت تاثیر تفاوت قائل شد.علاوه بر این بر مبنای بحث وینداهال این رابطه در بین برنامه های مختلف یک رسانه نیز متفاوت خواهد بود به این معنی که برنامه های مختلف اثرات متفاوتی بر اعتماد اجتماعی می توانند داشته باشند.این امر برای مطالب مختلف روزنامه ها نیز صادق است.اوسلنر و وی.شه در کار خود به این نکته توجه کرده بودند. به زعم وی.شه کامل ترین شیوه در مطالعه تاثیر رسانه های جمعی بر اعتماد اجتماعی توجه به اثر هر یک از انواع رسانه ها و نیز محتوی پیام هایی است که تولید می کنند.همچنین بر اساس نظریه هارولد لاسول باید در مطالعه اثرات رسانه ها به صاحبان رسانه و اهدافی که دنبال می کنند نیز توجه داشت.بر این اساس ممکن است رسانه های جمعی در راستای اهداف خودموجب تقویت ویا تضعیف اعتماد اجتماعی شوند.
نتیجه ای که می توان از بحث های فوق گرفت به این ترتیب است که:
- میزان استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان آنها موثر است.
- استفاده از رسانه های جمعی می تواند از طریق اثر گذاری بر عوامل موثر بر اعتماد بر میزان اعتماد اجتماعی اثر گذار باشد.
- استفاده از رسانه های ارتباط جمعی می تواندعلاوه برتاثیر مثبت برمیزان اعتماداجتماعی تاثیر منفی نیز داشته باشد.
- تاثیر تماشای تلویزیون بر انواع اعتماد اجتماعی می تواند باروزنامه خواندن متفاوت باشد.
- باید بین استفاده از انواع متفاوت پیام های رسانه های جمعی در رابطه با میزان انواع اعتماد اجتماعی تفاوت قائل شد.
- در بررسی تاثیر میزان استفاده از رسانه های جمعی بر انواع اعتماد اجتماعی باید به صاحبان رسانه های جمعی توجه شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بخش اول:
ادبیات تجربی تحقیق
توجه به پیشینه تحقیق از جهات مختلفی واجد اهمیت است.پرهیز از دوباره کاری،یافتن الگو و چهارچوب مشخص برای تحقیق،استفاده از معرف ها و ابزارهای سنجش که اعتبار و پایایی آنها از قبل مشخص شده از جمله عواملی است که توجه به پیشینه تحقیق را ضروری می سازد.در واقع پیشینه تحقیق پژوهشگر را به زمینه علمی موضوع پژوهش راهنمایی می کند.
ادبیات تجربی تحقیق حاضر به دو بخش مجزا تقسیم شده است.بخش اول مربوط به پژوهش هایی است که در خارج از کشور انجام گرفته و بخش دوم به پژوهش هایی مربوط می شود که در داخل کشور انجام گرفته اند.
قسمت اول:
پژوهش های انجام گرفته در خارج از کشور:
رابطه بین رسانه های ارتباط جمعی با اعتماد اجتماعی دراشکال وقالبهای مختلفی مورد توجه پژوهشگران خارجی قرار گرفته است.
می توان ادعا کردکه این توجه در گام نخست به کارهای رابرت پوتنام در حوزه سرمایه اجتماعی برمی گردد.پوتنام از سال 1993 سلسله کار های پژوهشی را پیرامون موضوع جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی در ایتالیا و آمریکا آغاز می کند نتیجه این پژوهش ها در قالب کتابهایی منتشر می شود.
یافته های پوتنام نشان می دهد که اولا،سرمایه اجتماعی رابطه نزدیکی با جامعه مدنی و توسعه اجتماعی دارد،ثانیا این سرمایه در ایالت متحده روبه افول است.پوتنام به دنبال بررسی این افول به عوامل موثر بر آن توجه می کند و در این بین برای تلویزیون و روزنامه جایگاه ویژه ای تعریف می کند.به این ترتیب که تلویزیون موجب افول سرمایه اجتماعی در بین مخاطبان خود می شود و در این بین اعتماد به عنوان یکی از مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی،بشترین آسیب را می بیند.
بعداز اینکه پوتنام نظریه خودرا مبنی بر تاثیر منفی تلویزیون بر روی سرمایه اجتماعی بطور عام و اعتماد اجتماعی بطور خاص مطرح کرد،پژوهش های متعددی برای رد ویا تایید نظریه پوتنام انجام گرفت که بطور مستقیم به بررسی رابطه بین اعتماد و تلویزیون پرداخته اند.در این بخش ابتدا به کار اریک. م. اوسلنر مطرح می شود که با رهیافتی متفاوت از پوتنام به بررسی رابطه بین تلویزیون و اعتماد اجتماعی پرداخته است.(از آنجا که پوتنام به عنوان یکی از نظریه پردازان اعتماد اجتماعی در این پژوهش مورد توجه است لذا در بخش ادبیات نظری تحقیق به بررسی کارهای او خواهیم پرداخت)
«سرمایه اجتماعی،تلویزیون و جهان زشت:اعتماد،خوش بینی و مشارکت مدنی» عنوان پژوهی است که بین سالهای 1995تا1998 توسط اوسلنر انجام گرفته است.وی در شروع وطرح مساله خود به طرح نظریه پوتنام مبنی بر افول اعتمادوبدنبال آن کاهش مشارکت های مدنی،عضویت درسازمانهای داوطلبانه،کاهش مشارکت سیاسی مردم می پردازد (اسلنر.1998:441).
از نظر پوتنام یکی از عوامل موثر بر وضعیت مذکور تماشای تلویزیون است.پوتنام ادعا می کندکه تلویزیون از یک طرف تصویر خشن وزشتی از دنیای اطراف ما ارائه می دهد درنتیجه موجب وحشت وهراس مخاطبان می شودونوعی احساس ناامنی بوجود می آوردکه نتیجه آن بی اعتمادی است.ازطرف دیگر تلویزیون، زمان لازم برای مشارکت های مدنی را از ما می گیردبطوریکه تمام اوقات فراغت افراد به تماشای تلویزیون اختصاص می یابد،اوقاتیکه می توانست صرف مشارکت های مدنی شود؛نتیجه این امر کاهش مشارکت مدنی دربین افر اد و بدنبال آن کاهش اعتماد اجتماعی است .
اما اوسلنر بارویکردی متفاوت یعنی رویکرد فردی وروانشناختی به اعتماد نگاه می کند درنتیجه تاکید می کند که اعتماد بیش از آنکه تحت تاثیر عوامل اجتماعی نظیر تلویزیون باشد تحت تاثیر عوامل روانی وکاملا فردی است،از همین رو یکی از عوامل موثر بر اعتماد را خوشبینی می داند.
«اعتماد دردرجه اول مربوط به نگاه مثبت به جهان است.خوشبینی نسبت به آینده جهان یکی از موئلفه های مهم اعتماداست که خود ریشه در رضایت وخشنودی فرد اززندگی شخصی شان دارد؛موقعیت مالی،تحصیلات،ارزشهای فردی افراد بر این نگرش موثر هستند.افراد خوشبین نگران این نیستند که دیگران به آنها آسیبی برساند؛اگر آنها موقعیتی را بدست آورند و آنرا از دست بدهندنگاه مثبتی که به جهان دارندبه آنها کمک خواهد کردتا دوباره تلاش کنند .
اوسلنر در ادعایی کاملا مخالف پوتنام استدلال می کند که رسانه های ارتباط جمعی در این بین نقش چندانی ایفا نمی کنندواگر ما دنیا را زشت می بینیم به این خاطر است که واقعا زشت است وربطی به تلویزیون ندارد.به عنوان نمونه ادعا می شود که جوانان ساکن محلات فقیر نشین به دلیل داشتن علاقه به تماشای فیلم های خشن تصویری زشت از دنیا در ذهن خود دارند،حال آنکه دنیای پیرامون این بچه ها چیزی نیست جز محلات زشت؛دنیایی توام با خشونت وخطر درنتیجه می توان گفت که تصور زشت این بچه ها از دنیا ربطی به تلویزیون ندارد.
با همین نگاه اوسلنر با استفاده از داده های مربوط پژوهش اجتماعی (GSS) به بررسی رابطه بین میزان تماشای تلویزیون با میزان اعتماد اجتماعی و مشارکت مدنی از یک سو و رابطه اعتماد و مشارکت با میزان خوش بینی افراداز سوی دیگر پرداخته است.اوسلنر با استفاده از داده های پژوهش های اجتماعی وضعیت اعتماد اجتماعی را دربین دونسل یعنی در فاصله 1950 تا 1993 مقایسه کرده است. نسل اول که محصول انفجار جمعیت در دهه پنجاه آمریکاست و به نسل انفجار جمعیت معروف است، نسل بعد از آن که در اواخر دهه هفتاد متولد شده اند.
اوسلنر استدلال می کند این دو نسل از نظر تاریخی شرایط اقتصادی،اجتماعی و سیاسی متفاوتی را تجربه کرده انددر حالیکه پوتنام افول اعتماد اجتماعی در نسل اول را به توسعه تلویزیون در دهه شصت و هفتاد نسبت می دهد اوسلنر تفاوت میزان اعتماد اجتماعی بین این دو نسل را به تفاوت در شرایط محیط آنان نسبت می دهد. بر همین اساس استدلال می کند اگر نسل مربوط به دهه پنجاه دارای اعتماد اجتماعی و در نتیجه مشارکت مدنی پایینی است به این خاطر که این نسل از نظر سیاسی و اقتصادی شرایط دشواری را تجربه کرده است؛تجاربی چون جنگ ویتنام،ماجرای واتر گیت،بحران اقتصادی و بی عدالتی اجتماعی؛از همین رو نیز میزان اعتماد اجتماعی و مشارکت مدنی در بین اعضای این نسل تضعیف شده است و این امر ارتباطی با گسترش تلویزیون در دهه شصت و هفتاد ندارد.
اما نسل دوم در مقایسه با پدران خود با فضای اجتماعی مطلوبی مواجه شدند،فضایی که در آن از بحران های دهه هفتاد خبری نیست و جامعه از نظر سیاسی و اقتصادی وضعیت مطلوبی دارد این امر سبب شده تانسل دوم در مقایسه با نسل قبل از خود نسبت به آینده خوشبین باشند. این خوشبینی تصویر زیبایی از دنیا در ذهن آنان شکل داده و سبب افزایش اعتماد و مشارکت مدنی در این نسل شده است.
اوسلنر در ادامه به تحلیل رابطه سه متغیر خوشبینی،اعتماد اجتماعی،مشارکت مدنی و تلویزیون پرداخته است.هدف اصلی در این بین مقایسه تاثیر دو متغیر خوشبینی و میزان تماشای تلویزیون بر اعتماد و مشارکت مدنی است.نتایج حاصل از تحلیل این داده ها نشان می دهد که بین میزان تماشای تلوزیون با اعتماد اجتماعی مخاطبان آن رابطه ضعیفی وجود دارد.یافته های اوسلنر نشان می دهدکه بین میزان اعتماد اجتماعی افرادی که در شبانه روز بیشتر از 10 ساعت تلویزیون تماشا می کنند با افرادی که هرگز تلویزیون تماشا نمی کنند ناچیز است.همچنین تلویزیون تاثیر ناچیزی بر میزان خوشبینی افراد دارد. تنها 4 درصد از افرادی که روزانه 10 ساعت تلویزیون تماشا می کنند در مقایسه با دیگران نسبتا بدبین هستند.
در مقایسه با تلویزیون میزان تحصیلات و درآمد تاثیر نسبتا شدیدی بر میزان خوش بینی افراد دارد.رابطه بین میزان تماشای تلویزیون و مشارکت مدنی نیز در این پژوهش ضعیف گزارش شده است.ضریب رگرسیون محاسبه شده برای تلویزیون در رابطه با مشارکت مدنی( 039/0-) گزارش شده است.
اوسلنر رابطه دو طرفه بین مشارکت مدنی و اعتماد اجتماعی را برخلاف رابرت پوتنانم رد می کند و استدلال می کند که تنها رابطه موجود بین اعتماد و مشارکت مدنی رابطه یک طرفه ای است که شروع آن از اعتماد اجتماعی است. تحلیل واریانس چند متغیره بر روی مشارکت مدنی نشان می دهد که نقش خوش بینی در تغییرات مشارکت مدنی از میزان اعتماد اجتماعی قوی تراست،بطوریکه با وارد کردن متغیر خوش بینی درمعادله رگرسیون اعتماد و مشارکت مدنی ازاهمیت اعتماد کاسته می شود. بر همین اساس استدلال می کند خوش بینی به صورت غیر مستقیم و از طریق اعتماد اجتماعی بر مشارکت مدنی تاثیر می گذارد. اوسلنر در کار خود همبستگی نسبتا شدیدی بین میزان خوش بینی و مشارکت مدنی گزارش کرده است (r=0/68).
اوسلنر در بررسی رابطه بین میزان خوش بینی و اعتماد با میزان تماشای تلویزیون نوع برنامه های تلویزیون رانیز مورد توجه قرار داده است به این معنی که میزان خوش بینی و اعتماد افراد را با میزان تماشای برنامه های مختلف مقایسه کرده است.برای این کار او برنامه های خبری،نمایش های کمدی،دراماتیک و برنامه های تلویزیون عمومی(public television) را از یکدیگر متمایز کرده و رابطه میزان تماشای هر یک از آنها را با میزان خوش بینی و بدنبال آن میزان اعتماد اجتماعی افراد مقایسه کرده است.
بر اساس یافته های اوسلنر برنامه های تلویزیون عمومی رابطه مثبت و معنی داری با میزان خوش بینی بینندگان آن دارد همچنین تماشای زیاد این برنامه ها موجب تقویت اعتماد در بین بینندگان آن می شود (گاما= 140/0).برنامه های خبری با میزان خوش بینی افراد رابطه معنی دار و مستقیمی دارداما این رابطه برای برنامه های درام و سریال های تلویزیونی معکوس است .تماشای برنامه تلویزیون های عمومی با میزان مشارکت در انجمن های داوطبانه رابطه مثبت اما ضعیفی دارد.
اوسلنر علاوه بر توجه به رابطه بین نوع برنامه و اعتماد اجتماعی اثر تماشای تلویزیون برمیزان اعتماد اجتماعی را در بین برخی از برنامه های تلویزیون نیز بررسی کرده است به همین منظور او میزان تمایل به عضویت درسازمان های داوطلبانه را بین بینندگان چند برنامه مشخص بررسی کرده است،این برنامه ها عبارتند ازبرنامه های ورزشی،مجله خبری، سریال کمدی«فریزی و دوستانش» و سریال وسترن«پزشک دهکده» اما به جز تماشای سریال پزشک دهکده تماشای سایر برنامه ها رابطه معنی داری با میزان تمایل به عضویت در سازمان های داوطلبانه نداشته اند.افرادیکه بطور پیوسته سریال پزشک دهکده را تماشا می کنند در مقایسه با افرادی که اصلا این سریال را تماشا نمی کنند کمتر به عضویت درسازمان های داوطلبانه تمایل دارند.
اوسلنر درنتیجه گیری خود استدلال کرده است که رابطه ضعیفی بین برداشت مردم از دنیای تلویزیون با برداشت آنان از دنیای واقعی وجود دارددر صورتی هم که این رابطه شدید باشد ریشه در این دارد که دنیایی که تلویزیون تصویر می کند تفاوتی با دنیای واقعی ندارد.همچنین بسیاری از مخاطبان تلویزیون معتقدند برنامه های تلویزیون ملی با واقعیت های جامعه فاصله قابل توجهی دارددرمقایسه با برنامه های این تلویزیون،برنامه تلویزیون های محلی واقعی تر است اما عملا تاثیری در برداشت افراد از دنیای پیرامونشان ندارد،تصور افراد از محیط پیرامون خود بیشتر مبتنی بر واقعیت های عینی محیط است بطوریکه نظر افراد یک شهر در رابطه با میزان احساس امنیت بستگی شدیدی به محله ای دارد که در آن ساکن هستنداز این رو می توان گفت که تلویزیون عملا تاثیر چندانی در برداشت ما از دنیای پیرامونمان ندارد.
«بررسی رابطه بین تماشای تلویزیون با میزان تعهد مدنی و اعتماد میان فردی»عنوان پژوهشی است که توسط «داون وی.شه» در فاصله سالهای 1995 تا 1998 انجام گرفته است.در این پژوهش وی. شه ابتدا با مرور پژوهش های پیشین به نقد و بررسی کارهای افرادی چون،پوتنام ،اوسلنر،برهم و راهن پرداخته است.ِپوتنام،برهم و راهن به عنوان نظریه پردازان و پژوهشگرانی هستندکه بر رابطه بین تماشای تلویزیون و اعتماد اجتماعی تاکید می کنند و اوسلنر پژوهشگری که چنین رابطه ای را نفی کرده است.
وی. شه کلی گویی و عدم توجه به جزئیات رسانه های جمعی را ضعف مشترک کارهایی می داند که در این حوزه انجام گرفته اند.استدلال وی. شه این است که باید در بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد به ابعاد مختلف رسانه های جمعی توجه کرد.
بحث نظری کار وی.شه شامل دو بخش است.بخش اول مربوط به نظریه سرمایه اجتماعی پوتنام است در این بخش اعتمادمیان فردی و تعهد مدنی تعریف و رابطه آنها با یکدیگر تشریح شده است.بر این اساس اعتماد میان فردی عبارت است از:«اعتقادی تعمیم یافته مبنی بر درستی و صداقت دیگران» و تعهد اجتماعی،«عضویت در گروههای رسمی و مشارکت اجتماعی» تعریف شده است(1998:470.وی. شه) بر مبنای نظریه پوتنام استدلال می کند که بین تعهد اجتماعی و اعتماد اجتماعی رابطه متقابلی وجود دارد.
بخش دوم بحث نظری وی.شه مربوط به رسانه های جمعی است در این بخش ابتدا نظریه های مربوط به کارکرد رسانه های جمعی مطرح شده است.کارکردهایی که در این بخش به آنها اشاره شده عبارتنداز:کارکرد اطلاعاتی،کارکرد هویتی،کارکردپیوستگی اجتماعی و کارکرد تفریح وسرگرمی.وی.شه رابطه بین رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی و تعهد مدنی را بر اساس این کارکردها توضیح داده و می نویسد:«استفاده از رسانه های جمعی به هویت فردی و محیطی افراد شکل می دهد و در شناخت جهان اجتماعی که فرد در آن زندگی می کند موثر است.علاوه بر این استفاده از رسانه های جمعی یک الگوی رفتار ا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی