از دوره باستان، جغرافیدانان همواره بر کاربرد علم جغرافیا در مسائل مختلف زندگی تاکید می کردند، چنانکه” استرابو” که عده ای او را اولین جغرافی دان در زمینه جغرافیای کاربردی می دانند معتقد بود که جغرافی دان باید عمر خود را وقف مواردی بنماید که دارای جنبه کاربردی است. استرابو عقیده داشت که تالیفات جغرافیایی او می تواند امپراتور را در اداره امپراتوری روم یاری دهد.
در علم جغرافیا، این جریان فکری به هنگام شروع بهره کشیهای استعماری بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و جغرافی دانان معتقد می شوند که حرفه آنها، علاوه بر آموزش و پرورش، قادر است عملا در حل مسائل فضای زندگی موثر افتد. از این تاریخ به بعد، جغرافی دانان اروپایی، استفاده از کاربردهای جغرافیا را به دولتها، سازمانها وشرکتهای اقتصادی کشور خود توصیه می کردند تا از جغرافیا در توسعه اقتصادی کشور و اداره کشور استفاده شود.
در سال 1884، استانلی (H.M.Stanley) کاشف معروف قاره افریقا تعریف زیر را برای توصیف علم جغرافیا به کار می برد:
علم جغرافیا تنها مطالعه ساده توپوگرافی نیست و هدف از این علم، گردآوری مقداری اطلاعات، نقشه و کتاب در مسافرتها نیز نمی باشد، بلکه، جغرافیا یک دانش فنی است که کاربردهای آن مستقیما با رفع نیازهای جوامع انسانی پیوند می خورد.
درنیمه اول قرن 19، بعد از تاسیس انجمنهای جغرافیایی در اروپا، می توان اهداف همه این انجمنها را که به نحوی به توسعه جغرافیای کاربردی امکان داده اند به شرح زیر بیان کرد:
- هدف های سیاسی و اقتصادی: در جهت تامین هدفهای سیاسی و اقتصادی، امکانات کافی برای مطالعه و کشف سرزمینهای ناشناخته و یا کمتر شناخته شده فراهم می آید.
- هدفهای استعماری: جغرافی دانان باید با تلاش فراوان در راه هموار کردن زمینه های مستعمراتی و مستعمر یابی بکوشند.
- هدف های اقتصادی: بدون تهیه نقشه عملی نخواهد بود، از این رو لازم است رشته کارتوگرافی مورد توجه قرار گیرد.
- جمع آوری اسناد، مدارک، کتابها، عکس های جغرافیایی و تشکیل کنفرانسها، سمینارها و انتشار کتابها و مجلات جغرافیایی از وظایف انجمنها می باشد.
تولد و رشد جغرافیای کاربردی در انگلستان به موازات اهمیت پیدا کردن بنادر، جریان مواد خام به سوی بریتانیا و صدور تولیدات کارخانه ای به کشورهای مختلف عملی شده است. بی جهت نیست که عده ای از جغرافی دانان انگلیسی معتقدند که جغرافیای کاربردی، در ساخت صنعتی انگلستان، توسعه شهرهای بزرگ و مطلوبیت بخشیدن به محیط زیست شهری نقش عمده ای داشته است.
از سال 1918به بعد بررسی های ناحیه ای، فکر بسیاری از جغرافی دانان را به خود مشغول می دارد و جغرافیای کاربردی به عنوان پایه اصلی برنامه ریزی ناحیه ای و شهری مورد تاکید قرار می گیرد. در این دوره، تا شروع جنگ جهانی دوم، مطالعه و تصمیم گیری در زمینه نظام جدید شهری، مسائل داخلی شهرها، رابطه میان شهر و روستا، تقسیم بندی داخلی کشورها، بیکاری های شهری، محلات عقب مانده شهرها، مورد توجه خاص جغرافی دانان قرار می گیرد که به مسیرهای تازه ای در جغرافیای کاربردی می انجامد.
با شروع جنگ جهانی دوم، این عقیده رواج می یابد که جغرافی دانان می توانند در زمان جنگ بیش از زمان صلح به کشور خود خدمت کنند. از این رو، مطالعات جغرافیایی به سرعت در تاکتیک ها و تصمیمات نظامی و نیروی دریایی به کار گرفته می شود. کارهای کارتوگرافی، تفسیر عکسهای هوایی و مطالعه ناهمواریها، رهبران کشورهای درگیر در جنگ جهانی دوم را وادار می سازد که جغرافیای کاربردی را به عنوان ابزار جنگی و نظامی بپذیرند و موسسات جغرافیایی را وسعت بخشند.
بعد از پایان جنگ، عمرانهای ناحیه ای و بازسازی نواحی و شهرهای ویران شده مطرح می شود و جغرافیای کاربردی درجهت کمال بخشیدن به محیط زیست شایسته انسان به عنوان مغز سازمان دهنده فضای زندگی، اساس سیاست برنامه ریزی شناخته می شود. از این زمان به بعد، نیازهای اساسی جامعه ها، نیازهای ناحیه ای، مکان یابی صنایع، مسائل خانه سازی، پراکندگی متعادل جمعیت، جغرافیای کاربردی را بیش از پیش با نیازهای جامعه و زمان پیوند می دهد.
در دهه 1960، تحول بزرگ در جغرافیای کاربردی با انقلاب کمی در جغرافیا شروع می شود، هر چند که انقلاب کمی در جغرافیا، در سطوح جهانی وسعت نمی یابد و حتی بسیاری از جغرافی دانان هنوز هم به جغرافیای سنتی خود وفادار مانده اند، اما با وجود این، دانش جغرافیا با نگاه دوباره به درون و محتوی خود، تحلیل های فراوانی از فضای زندگی به دست می دهد و نظریه های تازه ای را مطرح می کند. این دگرگونی، روش تحقیق در جغرافیا را نیز دگرگون می سازد و آن را ساخت دوباره می بخشد. از سال 1960 به بعد، به سبب گسترش جغرافیای کاربردی در آموزشهای دانشگاهی، فارغ التحصیلان جغرافیا در استانداری ها، فرمانداری ها، بخشداری ها، شهرداری ها، سازمانهای محیط زیست، موسسات مسکن و شهر سازی، سازمانهای برنامه ریزی ناحیه ای و امر توسعه، جذب می شوند و محل اشتغال تازه ای در همه سازمانها و موسسات دولتی و ملی برای تحصیل کرده های جغرافیا به وجود آمد.
در دهه1970، جغرافیای کاربردی تولدی دوباره می یابد و آغاز مسیرهای جدید در جغرافیا، از شاخه های مختلف جغرافیای انسانی شروع می شود. در تفکرات جدید جغرافیا کاربردی، عقب ماندگی های ناحیه ای، نگرشهای تازه به برنامه ریزی ناحیه ای، در رابطه با نیازهای اساسی انسان، مسائل پیچیده محیط زیست، آینده نگری نسبت به فضای زندگی، اساس کار به شمار می آید.
از تاریخچه جغرافیای کاربردی که به طور فشرده در اینجا گفته شد چنین برمی آید که این بخش ازجغرافیا، در همه رویدادها، حوادث تاریخی، سیاست عمومی کشورها، خط مشی سیاسی- اقتصادی و بالاخره در فضای فکری رهبران کشورها نقش اساسی داشته است. چنانکه تفکرات جغرافیایی آندروجان هربرتسن در افکار لرد کرزن وزیر امور خارجه معروف انگلیس و نایب السلطنه هند و سایر بلند پایگان انگلیسی، عقاید جغرافیایی کارل هاوس هوفر در رایش سوم و شخص هیتلر، نظریات الیزه رکلو استاد جغرافیای دانشگاههای فرانسه و از بزرگان مکتب آنارشیسم در ادراکات محیطی استالین و مائو و بالاخره، استخدام عده ای از برجسته ترین جغرافی دانان دنیا در سازمانهای جاسوسی کشورهای بزرگ، نمونه های روشنی بر این گفته است. از این رو جغرافیای کاربردی در همه محافل علمی و سیاسی جهان، همواره از حرمت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.
باید توجه داشت که در موارد بسیار، جغرافیای کاربردی، تحت تاثیر یکی از مکتبهای فلسفی و اجتماعی قرار می گیرد که پراگماتیسم، پوزیتیویسم،رآلیسم،رادیکالیسم، اگزیستانسیالیسم فانکشنالیسم(کارکرد گرایی) از آن جمله است.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 57صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
مقاله جغرافیای کاربردی و موسسات جغرافیایی