اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی تأثیر آموزش پیش‏ دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش‏آموزان دوره ابتدایی

اختصاصی از اینو دیدی بررسی تأثیر آموزش پیش‏ دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش‏آموزان دوره ابتدایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تأثیر آموزش پیش‏ دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش‏آموزان دوره ابتدایی


بررسی تأثیر آموزش پیش‏ دبستانی بر یادگیری مهارتهای  روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش‏آموزان دوره ابتدایی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:140

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه


فصل اول: مقدمه
مقدمه 1
بیان مساله 2
ضرورت و اهداف تحقیق 6
اهداف پژوهش 7
فرضیه های پژوهش 7
تعاریف و اصطلاحات 8

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
خلاصه ای از فصل دوم 11
تاریخچه آموزش پیش دبستانی 11
تعریف دوره پیش دبستانی 21
ویژگیهای کودک در دوره پیش دبستانی 21
اهداف دوره پیش دبستانی 25
مهارتهای روانی ـ حرکتی در دوره دبستان 27
تحول حرکت در کودکان دبستانی 29
مهارتهای روانی ـ حرکتی 31
سازگاری اجتماعی 42
روابط با همسالان 48
وظیفه مهد کودک و مراکز پیش دبستانی از دیدگاه آدلر 66
پیشینه پژوهش 73

فصل سوم: روش شناسی
روش پژوهش 90
ابزار پژوهش 90
جامعه آماری 92
گروه نمونه و روش نمونه گیری 92
متغیرها 93
روش اجرای پژوهش 93
روشهای آماری 93
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل اطلاعات
تجزیه و تحلیل نتایج 95
یافته های جانبی پژوهش 102

فصل پنجم: یافته های پژوهش و بحث دربارة نتایج آن
محدودیت های پژوهش 118
پیشنهادات 118

منابع 121
ضمائم 130

 

 


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تأثیر آموزش پیش‏ دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی دانش‏آموزان دوره ابتدایی

دانلود پاورپوینت کامل چگونگی رشد هنر در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر تمدن غربی در 25 اسلاید

اختصاصی از اینو دیدی دانلود پاورپوینت کامل چگونگی رشد هنر در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر تمدن غربی در 25 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت کامل چگونگی رشد هنر در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر تمدن غربی در 25 اسلاید


دانلود پاورپوینت کامل چگونگی رشد هنر در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر تمدن غربی در 25 اسلاید
هنر و تمدن اسلامی
هنرعربستان پیشاز اسلام از درون‌مایه چندانی برخوردار نبود.
 
شعر و سروده بیش‌ترین هنر عرب بود
فتوحات مسلمانان موجب شد تا دیده بر کاخ‌‌های باشکوه ایرانیان و کلیساها و پرستشگاه‌های یونانیان و رومیان بگشایند.
 هنرصنعتگران‌ایرانی، یونانی، مصری و سوری باهم پیوند‌ خورد و زیر فرمان‌اسلام، به‌شیوه‌هایی مبدل‌شد که امروزه هنراسلامی نامیده‌می‌شود
در زمینه معماری از پایان سدهاول هجری فرمانروایانمسلمان، در نواحی فتح‌شده، ساخت مسجدها و کاخ‌های باشکوه را آغاز کردند و کوشیدند تا آثار بزرگ‌تر و باشکوه‌تری از بناهای دوران پیش از اسلام به‌وجودآورند.
مناسب جهت ارایه دانشجویان کاردانی تا ارشد

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت کامل چگونگی رشد هنر در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر تمدن غربی در 25 اسلاید

دانلود مقاله تأثیر هنر بر امور تربیتی ( تعلیم و تربیت)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله تأثیر هنر بر امور تربیتی ( تعلیم و تربیت) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 تاریخچه هنر در ایران
هنر نقاشی در دوره سلوکیان استمرار هنر سنتی یونانیان باستان است. هنر نقاشی را جز با مطالعه ظروف آن دوره نمی توان شناخت. درباره نقاشی های دیواری که بدون شک وجود داشتند، در دوره سلوکی چیزی نمی توانیم بگوییم، زیرا از آنها چیزی به دست ما نرسیده است.

به کارگیری رنگ های جالب، جذاب، زنده و متنوع و وجود مفرغ های کوچک و برخی تکه های سفالینه که آراسته به برگ نخل هستند و همچنین ظاهر شدن نقش های تمام رخ در هنر عصر اشکانی همگی از نشانه های آشکار نفوذ فرهنگ و تمدن یونانی (هلنیسم) بر هنر عصر سلوکی و اشکانی است.
پس از فتوحات اسکندر در ایران، تمدن و فرهنگ یونانی در سطوح مختلف تاثیر خود را بر جای گذاشت. این تاثیر در زمینه های سیاسی، مذهبی، هنری، معماری و شهرسازی و ... در دوره های سلوکی و اشکانی بر جای ماند و آثاری نیز از آن دوره ها به یادگار مانده است.
شاید تاثیر فرهنگ و تمدن یونانی در ایران، در هیچ زمینه ای به اندازه هنر آشکار نباشد و حتی بازگشت به شیوه زندگی و اندیشه ایرانی را در سیر تحول هنر، بیشتر می توان یافت.
● نقاشی در دوره سلوکیان:
هنر نقاشی در دوره سلوکیان استمرار هنر سنتی یونانیان باستان است. هنر نقاشی را جز با مطالعه ظروف آن دوره نمی توان شناخت. درباره نقاشی های دیواری که بدون شک وجود داشتند، در دوره سلوکی چیزی نمی توانیم بگوییم، زیرا از آنها چیزی به دست ما نرسیده است.
از هنرهای کوچک تنها قسمتی مفرغ های کوچک و برخی تکه های سفالینه که آراسته به برگ نخل هستند، سبک یونانی دارند.
به کارگیری رنگ های جالب، جذاب، زنده و متنوع ابتکار دیگری در هنر سلوکیان است که هیچ گاه آنان این کار را از نظر دور نمی داشته اند.
● نقاشی در عصر اشکانیان:
نقاشی دیواری در زمان اشکانیان، توسعه بسیار یافته بود تا آنجا که دانشمندان عقیده دارند که یکنواختی نقوش برجسته این زمان ممکن است انعکاسی از نفوذ نقاشی در آن باشد.
در جنوب شرقی ایران در منطقه کوه خواجه در سیستان آثاری از نقاشی های دیواری در زمان اشکانیان پیدا شده است. این نقاشی ها که دیوارهای تالار بزرگ کاخ را تزیین می کرده است متعلق به سده نخستین میلادی است. در این نقوش، خدایان که بخشی از پیکر هر یک از آنها پشت پیکر خدای دیگر قرار گرفته است، همه به صورت تمام رخ نقاشی شده اند. )در این دوره برخلاف دوره های گذشته که اشخاص را از نیم رخ نشان می داد نقش های تمام رخ در هنر اشکانی ظاهر شد.(
روی دیوار بالای آن، نقشی از پادشاه و همسر او دیده می شود. شاه در این نقش بازویش را به گردن همسرش حلقه زده است. پیرامون پنجره های تالار، تماشاگران را بر حسب پایه و مقام به تصویر کشیده اند. در این تصاویر مجددا تاثیرات دیگری از هنر یونان به چشم می خورد.
لباس خدایان، یونانی است و یکی از آنها کلاه خودی بالدار مانند هرمس (خدای سپیده دم یونان باستان Hermes) دارد. کلاه در این تصویر دارای سه بال است که نشانی از ورثرغنه (خدای جنگ و پیروزی Veretragna) می باشد. یکی دیگر از خدایان، زوبین سه سر پوزئیدون (خدای دریا در اساطیر یونان Poseidon) را در دست دارد که در اینجا نشانه شیوا خدای هندی است. بزرگی هیکل خدایان و نیز چهره های افراد خانواده سلطنت همه از هنر هلنی یونان گرفته شده است و همچنین صورت های نگاشته شده بر سقف نیز شیوه یونانی داشتند از جمله آنها خدای اروس) Erosخدای عشق و شهوت) را بر پشت اسب و موضوعات دیگر یونانی کشیده بودند.
در نقاشی های دوره اشکانی، خصوصیات هنر اصیل ایرانی آشکار است و اگر هنر یونان در آن اثر گذاشته باشد، زیاد نیست. با توجه به آثار باقی مانده از کاخ اشکانی در کوه خواجه که نقاشی های بسیار زیبا و جالبی را از آن دوره نشان می دهد و به نظر می رسد که این ها ثابت می کنند که جریان و نفوذ هنر یونانی در کشور ایران زنده بوده است ولی می توان گفت که نفوذ هنر یونانی زودگذر و سطحی بوده است و چیزی جز تقلید نمی توان به آن نسبت داد.
هرتسفلد درباره نقاشی عهد اشکانیان تحقیقات زیادی کرده است و معتقد است که: «نقاشی این دوره را می‌توان ترکیب هنر نقاشی ایرانی و یونانی دانست ولی حفظ اصالت هنر ایرانی را در آثار این دوره می توان تایید کرد.»
غایت ماورایی هنر
زمان کنونی را به طور فزاینده ای زمان گذار محسوب می کنند. اما قضاوتی که درباره کم و کیف تفاوت حال با گذشته صورت می پذیرد، به این بستگی دارد که علایم گوناگون دگرگونی و تغییر شکل چگونه مفهوم سازی می شوند و به هر یک از شکل های شناسائی شده ی تغییر یا گذار، چه معنایی نسبت داده می شود. آنچه نقشی تعیین کننده را در این گذار دارا ست هنر می باشد که در کنار عوامل دیگر در تغییرات جامعه تاثیر می گذارد. در هنر تصویر (سینما) منطق بازنمایی و تصویر، تابع متغییر های اجتماعی نیست بلکه این متغییرهای اجتماعی هستند که تابع منطق تصویر گشته اند. به عبارتی این جامعه است که بازتاب جهان تصویر می گردد. رواج مد ها و الگوهای رفتاری که منشأ آن فیلم های هالیوودی و… می باشد مؤید این مطلب است. در مورد هنرهای دیگر نیز این امر صدق می کند. داستان هایی که بر ذهن ها تاثیر می گذارند و موسیقیی که قلب را مسحور می کند. تمام افرادی که تحت تاثیر این هنرها واقع شده اند جامعه را تشکیل می دهند. البته تاثیر مستقیم و غیر مستقیم هنر بر جامعه به این معنا نیست که فقط هنر بر جامعه تاثیر می گذارد بلکه هنر مؤثری قدرتمند در کنار مؤثرهای دیگر است.طرح نظریه هنر برای هنر منشأ پیدایی هنر مدرن گشت. هنری که در خدمت دین و مفاهیم معنایی بود، رو به تهی شدن از آن مفاهیم گذاشت. نقوش روی سقف و دیوار های کلیسا، مجسمه های حضرت عیسی و مریم مقدس، معماری کلیساها حتی خیلی قبل تر مجسمه خدایان در یونان باستان همه مدیون هنر هنرمندان زمان خود بود. با تحولات اجتماعی که در قرن هجدهم میلادی پدید آمد، مدرنیته شکل گرفت و بر هنر تأثیر گذاشت. هنر مدرن فرم های قبلی را شکست و به هنر سنتی پشت کرد. “بسیاری از اندیشمندان قرن بیستم مثل میشل فوکو و یورگن ها برماس که اندیشه مدرنیته با کانت شروع شد”(1) تهی شدن هنر از مضامین دینی و معنایی را می توان از تاثیرات مدرنیته دانست. گرچه در ابتدا تغییرات اجتماعی بر روی هنر تاثیر گذاشت اما امروز هنر است که بر تحولات جامعه موثر است. یکی از موارد تاثیر غیر مستقیم هنر بر جامعه، در عرصه سیاست است. البته بسط این موضوع مجالی طولانی را می طلبد. بعد از به وجود آمدن گونه های مختلف هنری و آثار متفاوت، لزوم تعریفی برای هنر احساس شد. اینکه چطور می توان نقاشی کوبیسم را که از چند خط کج و معوج تشکیل شده هنر نامید یا قطعه موسیقی جان کیج با عنوان”33 4″ (چهار دقیقه و سی و سه ثانیه ) را که فقط سکوت است، هنر اطلاق کرد(2).اندیشمندان به این دغدغه افتادند که تعریفی برای هنر ارائه دهند. “افلاطون اولین کسی بود که به تئوری زیبایی شناسی فلسفی پرداخت و بعد از او کانت این فکر را گسترش داد و بعد از او ملاحظاتی در این باره صورت گرفت.”(3) تقریبا نظریات کانت در این باره را آغاز گر علم زیبایی شناسی می دانند. اما تعاریف کانت نیز نمی تواند همه مخاطبان را قانع کند. درماندگی متفکران از تعریفی دقیق و جامع و مانع از زیبایی خود بی ارتباط با عجز از تعریف هنر نبود. شاید به خاطر اینکه تعاریف زیبایی همه نسبی و ناپایدار است.البته هیچ قاعده ای کامل نمی توان برای زیبایی ارائه داد چون غیر ممکن است بگوییم یک اصل مربوط به ذوق، به معنای یک مقدمه ای ست که می توان مفهوم شیء را تحت شرایط آن مندرج ساخت. سپس با کمک یک قیاس صوری، این نتیجه را اخذ کرد که شیء مورد نظر زیباست پس لذت می بریم.اما چرا غیر ممکن است؟
چون شخص می باید، رضایت و بهجت را به محض ادراک شیء احساس کند و نمی تواند با استفاده از دلایلی که برای اثبات آن ارائه می شود بدین احساس دست یابد. در مورد زیبایی این تجربه است و نه اندیشه متکی به مفهوم، که حکم زیبایی شناختی را مجاز می سازد. طوری که اگر آن تجربه از شیء تغییر کنند معنای زیبایی شناختی هم از آن تغییر می یابد.
کانت می گوید «برای تشخیص اینکه چیزی زیباست یا نه، تصور را نه به کمک قوه فاهمه به عین(objekt) برای شناخت، بلکه به کمک قوه متخلیه(imagination)، به ذهن و احساس لذت و الم آن نسبت می دهیم. بنابراین حکم ذوقی به هیچ وجه نه یک حکم شناختی و در نتیجه منطقی ست بلکه حکمی زیباشناختی ست که از آن بر می آید و فقط مبنایی ذهنی دارد»(4) به عبارتی حکم به زیبایی، انتزاعی و ذهنی ست و وجود خارجی ندارد. جایی دیگر هگل نیز زیبایی را تعریف می کند . « زیبایی تابش مطلق یا مثال، از پس اعیان محسوس خارجی ست. لازمه زیبایی این است که عین یا محسوس باشد که با حواس ادراک شود مثل تندیس ویا آهنگی دلنواز یا اینکه اگر محسوس نبود صورت ذهنی چیزی محسوس را ذهن ایجاد کند مثل شعر. پس عین زیبا خود را بر حواس عرضه می کند ولی بر ذهن و روح نیز جلوه می فروشد زیرا وجود حسی محض زیبا نیست و فقط هنگامی زیبا می شود که ذهن پرتوی فروغ مثال را از خلال آن ببیند. از این رو نخستین صورت زیبایی طبیعت است. چون نخستین صورت محسوس که مثال در آن خود را نمایان می سازد همان طبیعت است »(5)هگل به طبیعت دیدی افلاطونی دارد و به عالم مثال معتقد است و اینکه طبیعت جلوه آن مثال است و مرتبه نازلی از حقیقت در ضمن بر خلاف کانت زیبایی را ذهنی صرف نمی داند و عالم مثال را در درک زیبایی شریک می بیند. به همین علت در ادامه، زیبایی طبیعت را در مقابل زیبایی هنر پست تر و نازل تر می داند. او می گوید «زیبایی طبیعت ناقص است چون دو عنصر پایان ناپذیری و آزادی را ندارد. حال آن که مثال در حال محض مطلقا پایان ناپذیر است. زیبایی طبیعت به همان اندازه پست تر از زیبایی هنر است که طبیعت از روح، چون هنر آفریده روح است.»(6) برای اینکه منظور از زیبایی روشن تر شود مثالی می زنیم. تصور کنید که به موزه رفته اید و به سنگ های قیمتی از پشت شیشه های ویترین نگاه می کنید. هر کسی به زیبایی سنگ ها اذعان دارد. سنگ هایی که دارای شکل های چند ضلعی، رنگی روشن و اندازه هایی متناسب هستند. به قیمت کنار ویترین نگاه می کنید. خود به خود این سوال را می کنید که آیا این سه تفاوت (اندازه ، رنگ ، شکل) به این قیمت هنگف می ارزد!؟چه چیزی در وجود انسان حکم به زیبایی می کند؟چه ملاکی برای زیبا دانستن می توان یافت؟آیا غیر از رنگ ارغوانی و شفاف و شکل خاص در خارج چیزی وجود دارد؟چرا زیبایی را به آن خصوصیات نسبت می دهید و به سنگ های معمولی نسبت نمی دهید؟ آیا ممکن است انسانی آن ها را زیبا نداند؟این زیبایی با زیبایی اثر هنری چه ارتباطی دارد؟جواب این گونه سوالات را در فلسفه هنر باید جست. اما آیا اندیشمندی تا کنون توانسته است به این سوالات جوابی محکم و غیر قابل انکار بدهد. به مثالی دیگر توجه کنید. قصری از رخام سفید با ستون های برافراشته و مزین به نقوشی بر دیوار های مرمرین، آیا زیبا ست؟ همه به زیبا بودن آن اذعان می کنند اما ممکن است کسی بگوید من از آنچه چشم را خیره می کند و عقل را مدهوش، خوشم نمی‏آید. اما این نظر به رضایت برمی‏گردد. رضایت از سه امر حاصل می‏شود: زیبایی، خیر، مطبوع. این نظر، مفهوم زیبایی را مخدوش نمی‏کند. زیرا زیبایی چیزی است سوای مفاهیم، به مثابه‏ی متعلق رضایتی همگانی. کانت زیبایی را این چنین تعریف می‏کند: «ذوق، قوه‏ی داوری درباره‏ی یک عین یا یک شیوه‏ی تصور، بدون هر علاقه‏ای است. چه آن تصور از طریق رضایت باشد یا عدم رضایت. به هر حال متعلق چنین رضایتی زیبایی نامیده می‏شود.»(7)با همه ی این تعاریف و مثال ها نمی‏توان به قاعده‏ای محکم و دقیق پی برد. چون تعاریف همه نسبی بودند. مخصوصا تعریف کانت که بر پایه‏ی ذوق و رضایت بود و رضایت در افراد مختلف با عوامل مختلف تغییر پیدا می‏کند.به هر حال اگر هنر را زیبا بدانیم باید تعریفی دقیق از زیبایی ارائه دهیم تا بتوانیم تعریفی از هنر بکنیم تا جامع و مانع باشد. به نظر نگارنده،‏ این تشویشات در ارائه مفهوم زیبایی و هنر، زمانی برطرف می‏شد که به دنبال ملاکی خارج از هنر بگردیم. به عبارتی باید بازگشت به گذشته بکنیم. زمانی که هنر در خدمت دین بود. البته به وجود آمدن سبک‏ها و روش‏های متفاوت در آثار هنری مدیون مدرنیته است. اما هنری که تهی باشد و تأثیری أسف ‏بار بر جامعه بگذارد، شایسته‏ی انسان امروز نیست. انسانی که هر روز باید در جهت رشد و تکامل خود قدم بر‏دارد آیا درست است با هنر این رشد و تکامل را وارونه جلوه داد و او را به عقب راند.اندیشمندان اسلامی نیز بر این باور بودند که هنری مفید است که در جهت تعالی انسان و تکامل او قدم بردارد. به قول ارسطو هنری که مثل تراژدی منجر به کاتارسیس نفس ‏شود. نویسنده قصد ندارد برای هنر تعیین تکلیف کند اما می‏خواهد این دغدغه را گوش ‏زد کند که هنر اگر متعالی و در جهت خدمت به دین باشد می‏تواند منشأ تحولی در جامعه گردد و سعادت بشر را به ارمغان آورد. گرچه هگل می‏گوید: «هنر از طبیعت هم‏چنان نباید تقلید کند و از آموزش اخلاق نیز باید بپرهیزد. چون اگر وسیله‏ای برای آموزش شود به خاصیت پایان‏ناپذیری که ذاتی هنر است ضرر می‏زند. به عبارتی هنر غایت‏اش در خودش خلاصه می‏شود ولی چیزی که وسیله‏ی غایت دیگری شود تابع جزء خود می‏شود»(8).
البته در نقد این نظریه باید گفت اخلاق و اصولا دین خود منشأ ماورایی دارند و نباید هنرِ در خدمت تجارت یا سیاست را باهنر در خدمت اخلاق یکی دانست و این یک مغالطه است که بگوییم اگر غایت هنر غیر خودش باشد به پایان‏ناپذیری آن ضرر می‏زند اما نگوییم که غایت می‏تواند دنیایی یا ماورایی باشد. چون اصولا اگر غایت چیزی ماورائی شد متعلق آن نیز ماورایی می‏شود که این از هنر برای هنر نیز ارزشمندتر است. واژه‏ی هنر متعالی که توسط اندیشه‏ی اسلامی مطرح شده است به این مهم اشاره دارد و به این اصل می‏پردازد که هنری می‏تواند ارزش‏مند و مفید باشد که در خدمت تعالی انسان باشد و هنری می‏تواند از عهده‏ی این موضوع برآید که در خدمت اخلاق و دین باشد. گرچه نباید دین را با ‏فقه صرف اشتباه گرفت.بعد از پذیرش این موضوع باید عالی‏ترین دین و اخلاق را برای غایت هنر انتخاب کرد تا به مقصود نائل آمد.
نقش هنر در امور تربیتی (تعلیم و تربیت )
این مقاله به بررسى اثرات زیبایی‌‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت و تأثیر آن در رشد شخصیت روانى به‌خصوص در حیطه‌ی عاطفى می‌‏پردازد و هدف از آن ارائه پیوندى میان مفاهیم کاربردى هنر و زیبایی‌‏شناسى در تعلیم و تربیت در جهان امروز و مطرح ساختن راه‌‏کارهایى براى شکوفایى احساسات عالى انسانى و جلوگیرى از رخوت فکرى و مشکلات عاطفى و روانى است.از این‏‌رو، ابتدا به بررسى اثرات تربیتى هنر از جمله ایجاد آرامش، والایش، شگفتى و هیجان، خلاقیت و شکوفایى ارزش‌هاى انسانى و نقش اصلاح غیرمستقیم و جایگاه و اهمیت هنر در نظر بِلوم به‌طور خاص می‌‏پردازیم.هنرهاى تجسمى (طراحى و نقاشى)، ادبیات (شعر، قصه، داستان و...)، موسیقى، کارهاى دستى (گل‌آرایی، گل‌کارى، منبت و...) و هنرهاى نمایشى (سینما و تئاتر) در درک زیبایى، شناخت جزئیات و مشکلات زندگى و به تبع آن بالابردن قدرت درک، نقش به‌سزایى در قرار دادن کودک در جریان رشد خلاقیت‌هاى ادبى و هنرى دارند و نیز با ایجاد آرامش، باعث زایل کردن ناراحتی‌هاى فکرى و عاطفى و نابسامانی‌هاى روانى و درمان همراه با شکوفایى احساسات عالى می‌‏گردند. ایجاد تعامل و وحدت و هماهنگى و پرهیز از تک‏‌روى (شرکت در تعاملات اجتماعى) و شناخت آداب و رسوم، ارزش‌ها، ضوابط اخلاقى و... از دیگر اثرات هنر در تعلیم و تربیت است. هنر را می‌‏توان یکى از کارآمدترین ابزار تربیت انسان در جهان امروز به شمار آورد که نتایج و اثراتش در ابعاد گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌ی بهداشت روانى، از مهم‌‏ترین آن‌ها است. با توجه به این‏‌که هنر می‌‏تواند با در نظر گرفتن اساسی‌‏ترین مراحل و عمیق‌‏ترین ابعاد حیات، شخصیت مخاطبان را با تغییر و تحول بارز مواجه سازد، از این‌رو، علاوه بر نقش فردى از تأثیر اجتماعى مهمى نیز برخوردار است. یک اثر هنرى می‌‏تواند هدف‌هاى مشخصى را در برگیرد. این هدف‌ها گاه به‌صورت جزئى و گاه در حدى کلى عمیق‏‌ترند تا آن‏‌جا که اساسی‌‏ترین و کلی‌‏ترین اهداف تعلیم و تربیت را می‌‏توان در آثار هنرى جست‏‌وجو کرد.
نقش تربیتى هنر
بسیارى از صاحب‏‌نظران به جنبه‌ی تربیتى هنر معتقدند. به نظر آن‌ها، در حقیقت نه تنها کار، بلکه هنر هم می‌‏تواند بهترین نمایش‌‏دهنده‌ی درون انسان باشد و مسلماً نقش اساسى در رشد عاطفى و روانى او ایفا کند. شیلر هم به جنبه‌ی تربیتى هنر معتقد است و هم به جنبه‌ى شناسایى آن. در نظر او، انسان می‌‏تواند خود را با هنر مشغول دارد و در آن لحظه کاملاً انسان باشد. وى درباره‌ی مقام هنر چنین می‌‏گوید: «از نظر فعالیت، زنبور عسل می‌‏تواند استاد تو باشد و از جهت زندگى کِرمى می‌‏تواند معلم تو گردد، ولى هنر را تو اى انسان، تنها تو می‌‏توانى مالک باشى؟» یعنى فقط انسان است که با خلق هنر می‌‏تواند به مقام انسانیت نائل گردد.
نقش تربیتى هنر را می‌‏توان در چند بخش خلاصه کرد:
الف) ایجاد آرامش: ارسطو اعلام کرد که «همه‌ی هنرها از جمله نمایش وسیله‌‏اى است براى تسکین آشوب‏‌هاى روانى و شنیدن آهنگ‏‌هاى موسیقى یا تماشاى تابلوهاى نقاشى یإ حضور در صحنه‌ی تئاتر، سبب سبک‌بارى و آرامش یعنى کاتارسیس می‌‏گردد.» همچنین چنان‌چه در ادامه اشاره خواهد شد، روح بدون دریافت زیبایى نمی‌‏تواند آرام بگیرد و دوام بیاورد.
ب) توانایى پالایش و شگفتى و هیجان: در آموزش هنر، پس از طى یک دوران طبیعى با گذر سریع فرد از بازی‌هاى بی‌‏هدف به سوى مطالعه و کار هدفمند، همراه با آموزش بنیادین، هیجانى مداوم از رشد و توسعه شکل می‌‏گیرد. علاوه بر این، قدرت انعطاف‏‌پذیرى و تلطیف روحى افزایش می‌‏یابد. فروید می‌‏نویسد: «هنرمندان صاحب قوه و استعداد نیرومند تلطیف و پالایش‌‏اند و در واپس‏زدگی‌هایشان انعطاف‏‌پذیرى دارند.» این انعطاف‏‌پذیرى را که فروید از آن نام می‌‏برد شاید بتوان به نیروى شگفتى تعبیر کرد که کودکان آن را در نقطه‌ی اوج خود دارند، اما بعدها در جهان ماشینى امروزى می‌‏آموزند که بی‌‏اعتنا از کنار زیبایی‌‏ها و شگفتی‌هاى مادى و معنوى بگذرند که نتیجه‌ی آن یا خلاقیتى مخرب همراه با آشفتگی‌هاى روحى و روانى و یا رخوت و سستى است. در حالی‌که با آموزش هنر می‌‏توان هم نیروى شگفتى ابتدایى کودک را حفظ کرد و هم این نیروها و هیجانات را در جهت صحیح هدایت کرد.
پ) داشتن نقش اصلاحى غیرمستقیم: از آن‏‌جا که تمرکز فکر، توجه، دقت و یادگیرى، حرکت کردن برخلاف طبیعت ضمیر آشکار است، تعلیم و تربیت در ذائقه ذهن ناگوار است و باید با ترفند و لطائف‌‏الحیل آن را رام کرده، زیر یوغ کشید. از سوى دیگر، هر نکته‌ی مستقیم و هر سخن اندرزگونه واکنشى تدافعى در کودکان، به‌خصوص کودکان نااهل و بزهکار، ایجاد می‌‏کند و روش غیرمستقیم این حالت تدافعى را کاهش می‌‏دهد.
دکتر رجبعلى مظلومى می‌‏نویسد: «فرزند غیراهل را تنها از راه ورزش و هنر (نقاشى، تئاتر، کارهاى دستى) می‌‏توان به اصلاح آورد، زیرا در این‌ها هیچ درس صریح اخلاقى و انسانى نیست و عالی‌‏ترین وسیله‌ی تعلیم و تربیت با همان دو درس به‌طور غیرمستقیم و غیرصریح قابل اجرا و طرح هستند.»
نقش هنر در اصلاح و تربیت مددجویان زندانها
مدیر کل فرهنگی و هنری سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی با تاکید بر بسط امور فرهنگی و هنری درزندانهای کشور گفت :نقش هنر در اصلاح ,تربیت و بازگشت مددجویان زندانها به اجتماع را نمی شود انکارکرد.
به گزارش خبرنگار شبکه خبری قسط ,"منوچهر عدالتی "که در هشتمین جشنواره فیلم وتولیدات سیمای زندانهای کشور در مجموعه فرهنگی وهنری "اوین" سخن می گفت ,افزود :چند سالی است بر اساس قوانین ومقررات و آیین نامه زندانهای کشور فعالیت های متنوع فرهنگی وهنری در زندانهای کشور اجرا می شود که نتایج قابل قبولی در برداشته است.
وی علت گستردگی بعضی از رشته های هنری در زندانهای کشور را ناشی از زمینه قبلی این رشته ها درمددجویان دانست و اظهار داشت:امور هنری مانند تهیه فیلم و عکس در زندانها با دشواری روبروست ونیاز به حمایت های مالی و تخصصی مستمر دارد.
وی افزود :به دلیل نبود امکانات و نیروی متخصص درتعداد کمی از زندانهای کشور مانند زندان اوین برنامه های تلویزیونی ساخته می شود که لازم است به امور تخصصی هنری بصورت ویژه رسیدگی شود .
" عدالتی" زندان، زندانی و زندانبانی اسلامی را از جمله سوژه های ساخت فیلم در زندانهای کشور ذکر و گفت: البته در کنار این موارد زندانی و آسیب های اجتماعی ناشی از زندانی شدن یک فرد نیز مد نظر است .
مدیرکل فرهنگی وهنری سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور اظهار داشت:هنر درمانی از سه بعد بر رفتار، تغییر رفتار و اصلاح و تربیت مددجویان اثر می گذارد.وی "خود درمانگری" را یکی از ابعاد " هنر درمانی" ذکرکرد و افزود :مددجو با درگیر شدن با امور هنری استعدادی خود را درمی یابد و درصدد رفع نواقص و کاستی ها و بازسازی شخصیت خویش بر آمده و جامعه پذیر می شود .وی با تقدیر از کلیه دست اندرکاران این جشنواره بر تقویت هرچه بیشتر هنرمندان داخل زندانها برای ارایه آثار آنها در سطح جامعه تاکید کرد.همچنین دبیر هشتمین جشنواره فیلم و تولیدات سیمای زندانهای سراسر کشور به خبرنگار قسط درباره قدمت این جشنواره گفت: سالهای اولیه جشنواره سال های تجربه و موقعیت های بدست آمده در پایه گذاری نمادی هنری در زندانها بود در این سالها به تجربه های شیرینی دست یافتیم که خودشناسی و استعدادشناسی از آن جمله بود ، در این سالها (٧٤ ١٣- ٧٦ ١٣) جشنواره به میزبانی تهران و اصفهان برگزارشد.
"علیرضا محمدی" افزود :سال های ١٣٧٧ تا ١٣٧٩ تهران و خراسان میزبانی این جشنواره را بر عهده داشتند که در این سال های نمادها و سمبل های هنر در زندان برون مرزی شد و به تولیدی در حد توان رسید .
وی که رییس اداره "هنری" سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی نیز می باشد اظهارداشت:در سالهای اخیر (١٣٨٠ -١٣٨٢ ) تولید بی وقفه فیلم ها در زندانهای کشور شروع شد و آنچه مشاهده می شد تولید بود که به میزبانی یزد و قزوین برگزار شد .
دبیر هشتمین جشنواره فیلم وتولیدات سیمای زندانها امسال را سال کیفی سازی محصولات زندانها دانست و خاطر نشان ساخت :در برگزاری هشتمین جشنواره تفکر از اهمیت خاصی برخودار بوده است .
وی گفت : تلاش می کنیم در عرصه فیلم سازی زندانها به خودسازی هنری ، حرفه ای ، دقیق ، رسا ،گویا و اصلاحی ماندگار دست یابیم .
گفتنی است ، هشتمین جشنواره فیلم و تولیدات سیمای زندانهای سراسر کشور به میزبانی استان تهران در مجموعه فرهنگی و هنری زندان اوین با اهدا جوایز به برترین ها برگزار وخاتمه یافت.
نظریات افلاطون پیرامون تاثیر هنر در امور تربیتی
به نظر افلاطون نظمی مابعدالطبیعی و اخلاقی بر جهان حاکم است که فیلسوف باید آن را از طریق تفکر عقلانی کشف کند و هنر فقط هنگامی ارزش حقیقی دارد که این نظم را دقیقا نشان دهد یا به ما کمک کند که در جریان آن قرار گیریم.
همچنین افلاطون هنر را در راستای تعلیم وتربیت جوانان ارزشمند می داند، این مقاله درآمدی است به این موضوع.
افلاطون اصول ارزیابی هنر را به روشن ترین وجه در کتاب جمهور بیان می کند. موضوع اصلی این کتاب ، عدالت است. افلاطون در این کتاب ، تصویری از فرد عادل آرمانی و دولت - شهر عادل آرمانی را ارائه می کند و همچنین درباره ماهیت معرفت و تعلیم و تربیت بحث می کند. به نظر او، فیلسوف باید حاکم عادل چنین حکومت آرمانی ای باشد. (جمهور، 1004)
بحث هنر در کتاب جمهور از اینجا آغاز می شود که افلاطون به بررسی موقعیت هنر در تعلیم و تربیت می پردازد. به نظر افلاطون ، جوانان که پس از این نگهبان امنیت شهر خواهند بود، باید تحت تعلیم و تربیت جدی قرار گیرند و از آنجا که نفوس جوانان حساس و تاثیرپذیر است ، هنرها و صنایع سودمند باید چنان سامان یابد که جوانان را به آن چیزی متمایل کند که آنها باید در پی آن باشند.
بخش مفصلی از کتابهای دوم و سوم جمهور به وصف فضا و صفات و خصال شعر و شاعری اختصاص یافته است. به نظر افلاطون ، حکایات تخیلی و تصورات شاعرانه وظیفه خطیری در تعلیم وتربیت ایفا می کنند. به همین دلیل هرچند افلاطون به برخی شاعران بزرگ احترام قائل است ، ولی معتقد است ، برخی از آثار آنها می بایست سانسور شود. او در حالی که همیشه از هومر به نیکی یاد می کند، ولی در کتاب جمهور، آثار هومر را شایسته ممیزی می داند؛ چرا که به نظر او، خدایان و قهرمانان را نباید با صفات ترس و ناامیدی و فریبکاری و در حکم موجوداتی که تابع تمایلات نفسانی خویشند و مرتکب جنایت می شوند، توصیف کرد. پس بسیاری از صحنه های ایلیاد و ادیسه را باید حذف کرد.
داستان خیالی خوب ، داستانی است که (گرچه دروغین یا جعلی است)، تاثیر خوب و مثبتی در مخاطب داشته باشد. افلاطون به این سوال که آیا بازنمایی حقیقت ارزشمندتر است یا تاثیر اخلاقی ، پاسخ می دهد که تاثیر اخلاقی ارزش والاتری دارد. او در جمهور می گوید بعضی از داستان های اسطوره ای که تصویرگر خشونتند، حتی اگر حقیقت داشته باشند نباید برای جوانان بازگو شود. (فرهنگ 4)
محاکات یا میمسیس
به نظر افلاطون دو نوع بیان شعری وجود دارد: یکی آنجا که شاعر با صدای خود سخن می گوید و دیگری (که همان محاکات یا تقلید یا میمسیس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان می کند و زبان خود را تا حد ممکن شبیه زبان شخصی به کار می برد که گفته است می خواهد درباره او سخن گوید. افلاطون به طور کلی روش محاکات را در دیگر هنرها نیز جاری می داند و از آن هنرها انتقاد می کند.افلاطون منتقد محاکات است ؛ روشی که آن را به هومر منسوب می کند.
به نظر افلاطون ، اجرای نقش با قرار گرفتن در قالب شخصیتی دیگر و تقلید عمل او موجب می شود که انسان در زندگی واقعی خود، شبیه چنین شخصیتی شود. با توجه به این که از نگاه افلاطون تمام اعضای یک جامعه آرمانی و به طریق اولی ، نگهبانان آن باید متخصصانی باشند که فقط به وظیفه خود عمل کنند، این نتیجه به دست می آید که اگر در شهر حوزه نمایش محدود شود نگهبانان بهتری پرورش خواهند یافت.
بنابراین کسانی که هدف اصلی شان رواج تقلید در جامعه است ، هرچند انسان های نابغه و توانمندی باشند، حکومت آرمانی ، آنها را تحمل نخواهد کرد. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4)
آفرینش و خیال و محاکات
افلاطون در کتاب دهم جمهور، تقلید و محاکات را موضوع اصلی بحث خود قرار می دهد اما نکته مهم اینجاست که تقلید و محاکات را در این رساله باید به معنای آفرینش خیال تلقی کنیم ، یعنی آفرینش چیزی که واقعی نیست ، بلکه تنها صورت خیالی شی ء است.
افلاطون دراین کتاب اظهار می کند که شعر تقلیدی مطرود جامعه آرمانی است و شاعری که چنین شعری می سراید، باید از این جامعه تبعید شود. دلیل این مساله این است که تقلید دور از حقیقت است ؛ ولی مخاطب اثر به آسانی فریب می خورد و فکر می کند که صاحب اثر دارای فضل و دانش است.
شعر تقلیدی بر بخش نازل عقل اثر می گذارد و به این ترتیب قواعد عقل و خرد ساقط می شود. افلاطون در شرح چیستی تقلید به نظریه مثل بازمی گردد. بر اساس این نظریه ، یک شی ء معمولی مثلا میز تحریر تقلید از صورت مطلق میز تحریر (یعنی نمونه مثالی میز تحریر در عالم مثال) است.
این نظریه از آن افلاطون است و برای توجیه و تبیین وحدت و کثرت در عالم و همچنین سکون و حرکت در عالم صادر شده است. افلاطون از این نظریه جهت تبیین چیستی هنر نیز استفاده می کند.
به نظر او، تصویری که نقاش از میز تحریر نقاشی می کند، بازنمایی میز تحریر از زاویه خاصی است که نقاش به آن می نگرد. بنابراین کار هنرمند تقلید از تقلید است: «هنر در جنبه مابعدالطبیعی یا ذات خود تقلید است.
«صورت» (ایده) نمونه اعلاست ؛ شی ء طبیعی مورد و مصداقی از تقلید است..
..اما حقیقت را به نحو شایسته در صورت جستجو کرد، بنابراین کار هنرمند دو درجه از حقیقت دور است.» (کاپلستون 294)
افلاطون تقلید در هنرهای بصری را با آیینه ای مقایسه می کند که به شکل مکانیکی اشیا را نشان می دهد: «... آسان ترین راه این است که آیینه ای به دست گیری و به هر سو بگردانی. از این راه هم آفتاب را می توانی بسازی ، هم ستارگان را. حتی خودت و دیگر جانوران را که ساخته صنعت یا طبیعتند، می توانی به وجود آوری..
..به نظر من هنر نقاش نیز همین است...» (مجموعه آثار، ج 2 ، ص 1168)
نقاش همانند آینه است و شیئی واقعی را خلق نمی کند، بلکه فقط یک صورت خیالی را به وجود می آورد. محصول کار نقاش در مقایسه با میز تحریر و صورت مثالی آن ، دو مرحله از حقیقت فاصله دارد. اثر نقاش هیچ دلالتی بر راهیابی او به دانش حقیقی ندارد بلکه دلالت بر ساخت یک صورت خیالی دارد. شاعران هم مانند نقاشان فقط صورتهای خیالی پدید می آورند و از شناخت حقیقت فاصله دارند. افلاطون در رساله جمهور می گوید: «تمام شاعران مقلد که اولینشان هومر است ، از صور خیالی فضیلت و تمام آنچه در مورد آن می نویسند، تقلید می کنند و به حقیقت دست نمی یابند.» (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4 به نقل از جمهور)
شاعران فقط از زندگی انسان ، صورتهای خیالی پدید می آورند و انسان برای انجام چنین کاری نیاز ندارد که حقیقت خیر یا شر زندگی را بشناسد. همچنین افلاطون مدعی است که هیچ دلیلی وجود ندارد که شاعر بتواند مصلحت اخلاقی یا سیاسی را آشکار کند. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 5)
نظریه تقلید (میمسیس) افلاطون درباره هنر به این مطلب دلالت دارد که به نظر او، هنر قطعا قلمرو خاص خود را دارد؛ در حالی که معرفت (اپیستمه ) به نظم ایده آل و عقیده یا گمان (دوکسا) به نظم قابل درک اشیاء طبیعی مربوط است ، پندار یا خیال (ایکازیا) به نظم خیالی ربط دارد. کار هنری محصولی از تخیل است و با عنصر عاطفی در انسان سرو کار دارد. (کاپلستون 6-295) افلاطون نشان می دهد که شعر تقلیدی مایه التذاذ کدام بخش از نفس انسان است.
عالی ترین جزء نفس (عقل) با استدلال سرو کار دارد و آنچه برای او خیر است منظور می کند، اما صور خیالی شعر تقلیدی موجب التذاذ جزء نازل نفس است که کودکانه و سرکش است. هنر شعر، عواطف ما را بر می انگیزد؛ عواطفی که در مرحله نازلتری از تمایل و قضاوت عقلانی قرار دارد. انواع حوادثی که منبع بهترین مضامین برای شعر تقلیدی است (بخصوص تراژدی) متضمن نمایش حالات افراطی عواطف و اعمال ناشی از تاثیر این حالاتند. پس شعر تقلیدی طبیعتا جزو نازل و سوگوار وجود ما را مخاطب قرار می دهد و مایه التذاذ آن را فراهم می آورد و آن را به بهای پایمال شدن جزو عقلانی و خیرخواه - که باید در حکم نفس سالم باشد - تشویق می کند. دور شدن از درک حقیقت ، در آثار هنری بتدریج انسان را به بی خیالی و بی تفاوتی سوق می دهد، چنان که در قبال آن گونه واکنش های اساسی که باید در زندگی واقعی از آنها گریزان باشد، نگرش مثبت پیدا می کند و موضع دفاعی خود را رها کرده ، به بخش عقلانی وجود خود که باید حاکم بر انسان باشد اجازه لغزش می دهد و اگر این حالت در انسان به شکل عادت در آید، از میزان تقرب او به خیر و عقلانیت در زندگی واقعی می کاهد. به این شکل افلاطون شعر تقلیدی را از جامعه آرمانی خود طرد می کند گرچه ابتدا از اصطلاح شعر تقلیدی نام می برد، ولی سپس معلوم می شود که از نظر او کل هنر شعر تقلید است.
او در رساله ایون نتیجه می گیرد که شاعر بر مبنای دانش مطمئنی عمل نمی کند و کارش نه مبتنی بر فن است و نه دانش مکتسب. افلاطون سرانجام در رساله فایدروس نوعی جذبه غیبی را به مهارت سرایش شعر نسبت می دهد.
اما افلاطون در میان اشعار، استثنایی قائل می شود و آن مناجاتنامه ها و مدح نامه های انسان های نیک نهاد است. به نظر او این اشعار می توانند بیانگر دیدگاه های اخلاقی صحیحی از جهان باشند که به کمک آنها می توان صفات پسندیده را به شهروندان القا کرد. او معتقد است در مدینه آرمانی باید بر کار شاعر و سایر هنرمندان نظارت داشت تا در هنر خود صفات نیک و فضایل اخلاقی را مجسم سازند و اگر نتوانند مطابق این قاعده کار کنند، باید آنها را از کار کردن در شهر بازداشت. (مجموعه آثار، ج 2، ص 911)
افلاطون بیشتر به آثار و نتایج تربیتی و اخلاقی هنر علاقه مند است ؛ آثار و نتایجی که بی تردید به تفکر زیبا شناختی من حیث هو نامربوطند، لیکن واقعی اند و هرکس مانند افلاطون به علو و برتری اخلاقی بیشتر از حساسیت و آگاهی زیبایی شناختی ارزش می نهد، باید آنها را به حساب آورد. (کاپلستون 296) هنر وظیفه ای خاص خود دارد ، ولو این که این وظیفه عالی و بلندمرتبه نباشد، زیرا پله ای برای نردبان تعلیم و تربیت می سازد و نیازی از انسان برمی آورد. خلاصه آن که افلاطون هنر را با معیارهای علم می سنجد و ایراد می گیرد که نمی توان با آن به دانش مطمئن دست یافت و درنتیجه کاذبش می داند و آن را تحقیر می کند و اخراج شاعران را از مدینه فاضله می خواهد؛ ولی آیا هنردراساس تقلید است؟ (سجودی)
هنر حکومت و تربیت
ر وابط فرهنگی- کانت - فیلسوف آلمانی - می‌گوید: «یکی از اصول تعلیم و تربیت که باید همواره مدنظر طراحان برنامه‌های تربیتی باشد، این است که «کودکان باید نه برای زمان حال بلکه برای شرایط بهتر احتمالی آینده، تربیت شوند».
حال این سوال مطرح است که چه شناخت و تصوری از آینده و شرایط پیش‌ رو داریم؟
سرعت روزافزون تحول در عرصه‌های مختلف علم و فن‌آوری - به‌ویژه در حوزه ارتباطات - و حجم وسیع داده‌های درست و نادرست ناشی از جریان آزاد و غیرقابل کنترل اطلاعات، عامل اساسی سوگیری افکار و تلقّیات مردم است.
اگر تا دیروز – و تا حدودی امروز – نهادهای فرهنگی و تربیتی تلاش می‌کردند با شیوه‌های مختلف کنترلی، نقش عوامل مزاحم در تربیت فرزندان را خنثی کنند، امروزه ماهواره‌ها و اینترنت، بسته‌های مختلف خبری، تحلیلی و تبلیغی را که بسیاری از آنها با هدف هدایت جریان اطلاعات و اخبار به نفع مدعیان رهبری جهان و با هدف تحقق دهکده جهانی در راستای تحکیم حاکمیت آنها بر جهان عمل می‌کنند، به صورتی بسیار زیبا و فریبنده، به طور مستقیم در اختیار ذهن کنجکاو و جست‌وجوگر فرزندان ما قرار می‌دهند و این در شرایطی است که بسیاری از مربیان و هدایتگران جامعه، خود با این پدیده‌های جدید آشنایی ندارند و به همین سبب و به دلیل ندانستن نحوه تعامل با این علوم و فن‌آوری‌های جدید، اغلب با برخوردهای ناپخته و حساسیت‌برانگیز افراطی و تفریطی، گرایش غیراصولی کودکان، نوجوانان و جوانان را به این پدیده‌ها شدت می‌بخشند.
در چنین رویکردی، این امکانات که می‌توانستند در خدمت تبادل فرهنگی جامعه اسلامی با سایر جوامع و ملل و نیز افزایش دانش و آگاهی نسل نو قرار گیرند، به صورت ابزاری برای پذیرش رفتارهای نابهنجار فرهنگ‌های مهاجم درمی‌آیند و کارگزاران نظام با داشتن دغدغه تاثیر مخرب فرهنگی آنها به جای حل اساسی مساله، دائم به فکر ایجاد نظام‌های کنترلی هستند؛ غافل از اینکه این موج چون اسب چموشی، خارج از اراده این و آن، با سرعت سرسام‌آوری به پیش می‌تازد و اگر همه تلاش و هنر صاحبان اندیشه و سیاست‌گذاران، معطوف به برنامه‌ریزی برای به‌خدمت‌درآوردن فن‌آوری جدید و شکل تکامل‌یافته آن نشود، ناچار آنها را به رفتارهای انفعالی و غیرموثر برمی‌انگیزد؛ در حالی که شکل‌گیری و هویت‌یافتن جامعه در گروی جامعه‌پذیری نسل جدید است. برای دست‌یافتن به این مهم، باید مخاطب و اقتضائات و نیازهای وی را شناخت و رفتارهای انفعالی، فرصت این‌گونه روی‌آوری به مسائل را از ما می‌گیرد.
طبیعی است که مجموعه این شرایط، مدیریت فرهنگی و مدیریت آموزشی و پرورشی را به بزرگ‌ترین و دشوارترین مساله‌ای که انسان امروز جامعه ما با آن درگیر است تبدیل کرده است. شاید توجه به همین دشواری‌ها و پیچیدگی‌هاست که کانت را بر آن داشته تا بگوید: «در بین ابداعات بشری، دوتاشان از بقیه مشکل‌تر است؛ هنر مملکت‌داری و حکومت و هنر تعلیم و تربیت.»
پداگوژی
«پداگوژی» هنر و علم تربیت کودکان است و اغلب مترادف با واژه تدریس یا تعلیم و آموزش به کار برده می شود. به طور دقیق تر پداگوژی، آموزش معلم محوراست.
اکنون «پداگوژی» مفهوم گسترده تری یافته است و در موارد مختلفی به کار می رود از جمله؛ علم، اخلاق، فلسفه علمی، فنون مختلف و آفرینش آثار زیبا. اما مهمترین دستاوردی که از پداگوژی انتظار می رود، این است که فراگیران با این روش به جای اینکه نگرش و مهارت های خود را مستقیما از معلمان خود دریافت کنند، بتوانند با راهنمایی معلمان، به کشف و نوآوری برسند و یاد بگیرند که به چه دانشی، نگرشی و یا مهارتی نیازمندند و چگونه و از چه راهی می توانند آن رابه دست آورند.
به این ترتیب، فراگیران وارد فرآیند کشف، نوآوری و در یک کلام، خلاقیت می شوند و اینجاست که هنرها و از جمله مهمترین و بهترین آنها برای دستیابی به این هدف، وارد میدان می شوند و «تئاتر پداگوژیک» مفهومی کاربردی و نوین پیدا می کند. این مقاله در واقع درآمدی است بر مفهوم پداگوژی در هنر تئاتر کودکان که حاصل مشاهدات و مطالعات اخیر نگارنده است؛
الف – پیشینه
در عین حال که واژه یا اصطلاح «پداگوژی» تازه و غریب به نظر می رسد، اما اگر کاربردهای آن توضیح داده شود، متوجه می شویم که هم اکنون بسیاری از روش ها و آداب آن در مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاه ها به کار می رود زیرا که پداگوژی علوم مختلف و متنوعی را در بر می گیرد که در آن تربیت بدنی، ذهنی و اخلاقی به طور مستقل یا توامان صورت می پذیرد. در یونان باستان، دایگان و یا بردگانی که وظیفه نگهداری و بردن و برگرداندن کودکان به مدرسه را داشتند، با این نام خوانده می شدند. عموم دانشمندان و اندیشمندان علم تعلیم و تربیت کودکان نیز به این اصطلاح اشاره کرده اند. اما در کشور ما، موارد بسیار محدود و معدودی از کاربرد این اصطلاح دیده می شود که آخرین آن در خصوص آموزش مهارت های فنی در سازمان فنی و حرفه ای کشور به کار برده شده است.
تعداد کتاب ها و یا مقالاتی که درباره پداگوژی و کاربردهای آن نوشته شده است، در کشور ما از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کند هر چند در مراجعه به هر یک از موتورهای جستجوگر اینترنتی، با هزاران سایت روبرو می شویم که درباره پداگوژی و تئاتر پداگوژیک مطالب و توضیحات مفصل دارند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  72  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تأثیر هنر بر امور تربیتی ( تعلیم و تربیت)

پاورپوینت تأثیر ادراک بر رفتار مصرف کننده

اختصاصی از اینو دیدی پاورپوینت تأثیر ادراک بر رفتار مصرف کننده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت تأثیر ادراک بر رفتار مصرف کننده


پاورپوینت تأثیر ادراک بر رفتار مصرف کننده

تصور عمومی بر این است که رفتار مصرف کننده چگونگی خرید کالاها و خدمات توسط افراد می باشد،اما در واقع رفتار مصرف کننده چیزی بیشتر از خرید کالاها و خدمات توسط افراد است. رفتار مصرف کننده را به طور کلی چنین تعریف می نمایند: تصمیم نهایی مصرف کننده با توجه به اکتساب، مصرف و خلاص شدن از کالاها،خدمات،زمان و نظرات بخشهای مختلف تصمیم گیری در یک دوره زمانی می باشد. از رفتار مصرف کننده تعاریف گوناگون دیگری نیز ارائه شده است. برای نمونه انجمن بازاریابی آمریکا رفتار مصرف‌کننده را این‌گونه تعریف می‌کند «تعامل پویای نفوذ و شناخت، رفتار و محیط به طریقی که انسان‌ها در زندگیشان مبادله می‌کنند».

رفتار مصرف‌کننده شامل دانش و احساساتی که افراد تجربه می‌کنند و اقداماتی که آن‌ها در فرآیند مصرف انجام می‌دهند، می‌شود. همچنین شامل اجزایی از محیط است که بر این دانش، احساسات و رفتار تأثیر می‌گذارد. همچنین که در تعریف فوق آمده است، رفتار مصرف‌کننده پویاست، زیرا، دانش، افکار و احساسات و رفتار مصرف‌کننده به طور مجزا، گروه‌های مصرف‌کنندة مورد هدف و جامعه در کل، دائماً در حال تغییر می‌باشند. ماهیت پویای رفتار مصرف‌کننده توسعه استراتژی‌های بازاریابی را مشکل می‌سازد.
رفتار مصرف‌کننده شامل تعاملات بین افکار و احساسات و رفتار انسان و محیط می‌باشد. بنابراین، بازاریابان نیازمند شناخت در خصوص مواردی از قبیل، چه محصولات و نام‌های تجاری‌ای برای مصرف‌کننده معنی دارند، مصرف‌کننده به چه طریقی خرید می‌کند و چه عواملی بر خرید و مصرف تأثیر می‌گذارد، می‌باشند. همچنین رفتار مصرف‌کننده شامل مبادلات بین انسان‌ها می‌باشد. به این معنی که افراد چیزی را که دارای ارزش هست به دیگری می‌دهند و در مقابل چیزی دریافت می‌کنند.

 

 

 

 

 

 

 

تعداد :11 اسلاید

 چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده بودن مقالات و ظاهر زیبای اسلایدها می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن  office2010  به بالا باز کنید


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت تأثیر ادراک بر رفتار مصرف کننده

پایان نامه تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان افراد

اختصاصی از اینو دیدی پایان نامه تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان افراد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان افراد


پایان نامه تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان افراد

 

 

 

 

 

 

 

فرمت فایل:word  (قابل ویرایش)

تعداد صفحات :72

فهرست مطالب :

مقدمـه
بیـان مسئله و سـؤالات پـژوهش
1. آیا بین افسردگی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
2. آیا بین شکایات جسمانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
3. آیا بین وسواس ـ اجبار کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
4. آیا بین حساسیت در روابط بین فردی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
5. آیا بین اضطراب کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
6. آیا بین پرخاشگری کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
7. آیا بین خوبی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
8. آیا بین افکار پارانوئیدی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
9. آیا بین روان پریشی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
اهمیـت و ضـرورت پـژوهش
فرضیـه هـا
تعـاریف علمی و عملیـاتی متغیرهـای پـژوهش
پیشینة نظری
لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده
اند :
بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی
دیدگاه روانپزشکی
دیدگاه های روان تحلیلی
دیدگاه انسان گرایی
دیدگاه شناختی
1. نفع شخصی
2. رغبت اجتماعی
3. خود جهت یابی
4. انعطاف پذیری
5. خطر نمودن
از نظر دیویس و فیشمن ( 1963 ) ملاک های مهم سلامت
روانی شامل :
1. پذیرش خود و دوست داشتن خویش
2. برقراری روابط با دیگران
3. مقابله با نیازهای زندگی
4. بروز مناسب هیجانات
طبق نظر داردن ، گازدا و گینتر ( 1996 )
اهمیت مهارت های زندگی در سلامت روانی
آموزش مهارت های زندگی می تواند به دو صورت اجرا شود
الف ـ افزایش سلامت روانی و جسمانی ؛
ب ـ پیشگیری از مشکلات روانی ، رفتاری و
اجتماعی
انواع مهارت های زندگی
الف ـ مهارت های اجتماعی شامل
ب ـ مهارت مقابله که شامل
ج ـ مهارت حل مسئله که شامل
مهارت های آموزش داده شده در کلاس های مهارت
زندگی
تحقیقات انجام شده
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
ابزار تحقیق و شیوه اجرای آن
روش تحقیق
روش آماری
الف : آمار توصیفی
ب : آمار استنباطی
آزمون فرضیه ها
نتیجه گیری
فرضیه 10 : بین میزان سلامت روان کسانی که آموزش مهارتهای زندگی را دیده اند و افرادی که آموزش مهارت ندیده اند تفاوت وجود دارد .
نتیجه گیری
تفسیـر
محدودیت ها
پیشنهادات
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع انگلیسی
روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل ، و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ، ریشه دارد . بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار امری ضروری به نظر می رسد . در همین راستا روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی ، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند . ( طارمیان و همکاران 1378 ، ص 14 )
آنچه امروزه تحت عنوان مهارت های زندگی مشهود است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است . به طوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران ، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به کرات در قرآن ، نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تأکید قرار گرفته است . ( همان منبع ص 45 )
هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارت های زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطوح جهان نسبت به گسترش ، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمرکز بر رشد توانائی های روانی مانند حل مسئله ، مقابله با هیجانات ، خود آگاهی ، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس بین کودکان و نوجوانان است اقدام نمایند . ( ناستاسیا 1998 مقاله )
با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان ، برنامه آموزش مهارتهای زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان تلقی می شود . به این ترتیب مدارس به جای این که تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان تمرکز نمایند باید بر تأمین و حفظ روان آنان نیز تأکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند چرا که اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش می یابند . ( همان منبع )
بیـان مسئله و سـؤالات پـژوهش
رشد انسان در زمینه های روانی ، اجتماعی ، جسمانی ، جنسی ، شغلی ، شناختی ، الگو ( خود ) اخلاقی و عاطفی صورت می گیرد هر یک از زمینه ها نیازمند مهارت و توانایی می باشد . در واقع می توان گفت که تکامل مراحل رشدی وابسته به مهارتهای زندگی است . زمانی که افراد مهارت های زندگی اساسی را کسب نمایند در عملکرد بهینه خود پیشرفت می کنند . آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی را در بهداشت روانی ایفا می کند و البته زمانی که در یک مقطع رشدی مناسب ارائه شود نقش برجسته تری خواهد داشت . به طور تعیین می توان گفت که بسیاری از نوروزها و سایکوزها ناشی از نقص در رشد مهارت های زندگی اساسی است . در واقع آموزش مهارت های زندگی نقش درمانی دارد . ( گتیتر ، گازدا و داردن ، 1996 مقاله )
همان گونه که بروکز ( 1984 ) اشاره کرده است رویکرد مهارت های زندگی یک چهارچوب سازمان یافته ای را برای مراکز مشاوره و بهداشت روانی فراهم می کند و یک عنصر آموزشی یکسوی و مهم برای مدارس ابتدایی و دبیرستان می باشد .
حال با در نظر گرفتن هدف کلی این پژوهش سئوالاتی در همین راستا مطرح می شوند :
اهمیـت و ضـرورت پـژوهش
امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأکید می شود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی . اجتماعی آشکارتر می گردد. به طوری که سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی ، تحت عنوان سال جهانی «‌ بهداشت روانی » اعلام گردید . سازمان مذکور در این سال شعار « غفلت بس است ، مراقبت کنیم » را جهت آشکارتر ساختن موضوع مطرح نمود . ( سازمان بهداشت جهانی ، 2001 )
این امر نشان دهنده آن است که بهداشت روانی موضوعی است که باید در سطح جهان مورد توجه قرار گیرد یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است ، شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر آن ، اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماری های روانی است می توان گفت عمده ترین هدف بهداشت روانی پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح می شود پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار دارد . در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر است و تمام اقداماتی که در این حیطی صورت می گیرد در جهت آمادع سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تماکمی جنبه های جسمانی ، روانی ، اجتماعی می باشد . بنابراین هدف ، افزایش آمادگی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی می باشد .
حسینی ( 1378 ) معتقد است آموزش ، اساسی ترین روش پیشگیری اولیه است . از طرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه ، دوره نوجوانی است .
پژوهش ها نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک می کند و از اساسی ترین برنامه های پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار می رود .
سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارد.
امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی ، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ساخته است . پژوهش ها بی شمار نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی ـ عاطفی ریشه های روانی ـ اجتماعی دارند . برای مثال ، پژوهش در زمنیه اعتیاد و سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مرتبط با سوء مصرف مواد عبارتند از : عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های ارتباطی . همچنین پژوهش ها نشان داده اند که بین خود کارآمدی ضعیف و مصرف سیگار و الکل ، سوء مصرف مواد ، رفتارهای مخاطره آمیز و ضعیف عملکرد شناختی رابطه معنا داری وجود دارد و مطالعات نشان داده اند که ارتقاء مهارت های مقابله ای و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی بسیار مؤثر است .
تعـاریف علمی و عملیـاتی متغیرهـای پـژوهش
تعریف علمی و عملیاتی مهارتهای زندگی
« موریس ، ای ، الیاس » از دانشگاه راجرز در آمریکا و مؤلف کتاب « تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارتهای زندگی مفهوم عامی از مهارت های زندگی ارائه می دهد . « مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسط به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند . ( نوری و خانی ، 1377 ص 16 )
در پژوهش حاضر منظور از مهارت های زندگی ، آموزش هایی است که در این مراکز به افراد در زمینه های تفکر مثبت ، تفکر خلاق ، ازدواج ، تصمیم گیری ، تفکر نقاد ، اضطراب ، افسردگی داده می شود .
تعریف علمی و عملیاتی سلامت روان
فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس بهداشت روانی را چنین تعریف می کند : استعداد روان برای هماهنگ ، خوشایند و مؤثر کارکردن ، در موقعیت های دشوار ، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خویش ، توانایی داشتن . ( گنجی ، 1379 ص 9 )
و یا سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) بهداشت روانی را چنین تعریف می کند ، بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت معنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی ، روانی و جسمی ، بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست . ( گنجی 1379 ، ص 9 )
در پژوهش حاضر سلامت روان توسط پرسشنامه 90ـ Scl سنجیده می شود پس منظور از سلامت روان نمره ای است که آزمودنی در آزمون 90ـ Scl می گیرد.
لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده اند :
سلامت روان عبارتست از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی به درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش . ( انصاری ، 1374 پایان نامه )
کارل مننجر می گوید :
سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . ( همان منبع )
کینگزبرک بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند :
تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق ، کار و تفریح . ( همان منبع )
در سالهای اخیر انجمن کانادایی بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است.
قسمت اول : نگرش های مربوط به خود ( شامل تسلط بر هیجان های خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده )
قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران ( علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی .
قسمت سوم : نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود ، توانایی اخذ تصمیم های شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کارکردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
به طوری که ملاحظه می شود ، این انجمن بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند اما به مفاهیم بیماری آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد . ( همان منبع )
طبق تعریف فرهنگ روانشناسی آرتور 1985 واژه سلامت روان ، برای افرادی که عملکردشان در سطح بالای از سازگاری هیجانی و رفتاری است به کار می رود و در مورد افرادی که صرفاً‌ بیماری روانی ندارد به کار نمی رود . از نظر کاپلان و ساروک سلامت روان ، آن حالت بهزیستی است که افراد قادر باشند به راحتی در جامعه ، فعالیت کنند و پیشرفتها و خصوصیات شخصی برای آن رضایتبخش است . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
کنفرانس بین المللی بهداشت ، که با همکاری سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در سال 1988 با شرکت 134 کشور در آلماآتا تشکیل شد سلامت روانی را سلامت کامل جسمانی ، روانی ، اجتماعی تعریف نموده است و نه فقدان بیماری و ناتوانی . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
آرچریک مبحث تاریخی را اضافه کرده و می گوید در جوامع به سرعت در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز توانایی اکتشاف محیط و ایجاد تعهد ، یک مهارت اساسی برای بقاء و لازمه سلامت روانی است . ( همان منبع )
ویژیگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف :
برای داشتن بهداشت روانی خوب ، شرایطی وجود دارد : روبروشدن با واقعیت ، سازگاری داشتن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها ، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان افراد