
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت ساختمان چشم انسان - 350 اسلاید
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دسته بندی : پزشکی
فرمت فایل : Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word
تعداد صفحات : 16 صفحه
مقدمه: خداوند یکتا را سپاس می گویم که توفیقی عنایت فرمود تا بتوانم چند جلد از مجموعه دانستنیهای این مرکز را برای نوجوانان عزیز که سرمایه های آینده این کشور هستند ترجمه کنم تا شاید از طریق گام بسیار کوچکی در جهت بالا بردن سطح علمی و اطلاعات عمومی این عزیزان برداشته باشم.
مجموعه دانستنیهای «باید بدانیم»، شامل اطلاعاتی دربارة انواع حیوانات، بدن انسان و غیره است.
کتابی که پیش رو دارید یکی از عناوین مجموعة باید بدانیم! تحت عنوان «دربارة بدن انسان» است.
مطالعه این کتاب و سایر کتاب های مربوط به دانستنیهای مختلف که به زودی در اختیار همگان قرار خواهد گرفت نه تنها برای نوجوانان مفید است بلکه بزرگسالان نیز خالی از لطف نیست.
در پایان بر خود واجب می دانم که از مدیریت محترم جناب آقای مهندس سعید سعادت و همچنین مادرم خانم خدیجه سعادت صانعی که همیشه مشوق من بوده اند و تمامی دوستانی که در تهیه و تنظیم این کتاب نقش بسزایی داشته اند تشکر کنم.
بدن انسان از لحظه ای که به دنیا می آییم، تا آخرین لحظه ای که زنده هستیم، بدن ما ثانیه ای از کار نمی ایستد.
مجموعه پیچیده بدن ما، از میلیاردها سلول زنده که شامل 200 نوع مختلف می باشد تشکیل شده است که مشتمل بر سلولهای عصبی به نام نورون و سلولهای تخصص یافته ای به نام سلولهای ترشحی هستند.
سلولهای ترشحی هورمون و آنزیم ترشح می کنند که برای کارهای گوناگونی در بدن به کار می روند.
هر نوع از سلولها، در بدن کار خاصی دارند.
سلولهایی که کار یکسان انجام می دهند با هم بافتها مختلفی بافت عضلانی و بافت عصبی را تشکیل می دهند.
بافتها نیز در کنار یکدیگر اندامها را می سازند که بخشهای مهم و اصلی بدن هستند.
ششها، قلب، کبد و ملیه ها، اندامهای مهم بدن به شمار می روند که در ارتباط با هم بوده و هر کدام سیستمی را به وجود می آورند که هر سیستم کار بسیار مهمی انجام می دهد.
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 77
خواص و حالات روح در ظاهر و باطن انسان
١ - سوال : تفاوت خواص باطنی یا معنوی انسان با دیگر حیوانات چیست ؟
جواب : حیا و خجالت دو عامل خاص انسانست که در حالات معین و اماکن خاصه به پیش آمدهای دوست دارترین خود از حیا نمی بیند و می پرهیزد، که در این مختصر، حقیقت این کیفیت به خوبی نشاید قابل فهم باشد.
٢ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی که دارای صفاییت ظاهری و باطنی عالی است و از جمله خجالت و حیا نیز یکی از خواص معنوی عالی انسان بوده و در حال اقدام به کدام کار ممنوع از قوانین مدنی یا شرعی یا فامیلی، هرگاه تحت غرایز جنسی و نفس قرار گیرد و کسیکه بر امتناع آن قانون وارد باشد، بروی رسد و او را ببیند از خجالت، بدون مخالفت، خود را باطناً به نا آرامی شدید مواجه می بیند.
٣ - سوا ل : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی که اگر از نگاه نفس یا روح تکامل کرده باشد باطناً بیست تا سی تا صد یا بالاتر مثل خود بزرگتر معلوم می شود (اما به دیدهء نیکان بشر، فرشتگان و شیاطین) – مولانا بلخی گوید: تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
٤ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : یگانه موجودی که قسمتی از دید و وادیدهای نظری و معنوی خود را در خواب عیناً به کیف و شان کامل می بیند بعداً همه و یا پارهء از آن را پس از بیداری در بین موجوات روی زمین بازگو کرده می تواند، چرا و این چه کیفیت است که رخ میدهد چرا غور نمی نماید؟ آری! ثابت کنندهء حقیقت ماهیت روح نامکمل شده بشریت باشد.
٥ - سوال : اساساً انسان داری چه نیروی نامرئی است ؟
جواب : انسان موجودی است بین دو دستگاه نشراتی خیر و شر، که بی اراده و با اراده همواره مشغول خود و ماحول خویش است، تا کدامین غالب آید و وی را بدانسو کشد.
٦ - سوال : پس به چه صورت انسان به مقام اعلی رسیده و به چه کوایف پست می شود؟
جواب : هرگاه به پیروی از نفس، به حضیض ذلت و انتهای دنائت گراید، ظاهراً انسان اما باطناً حیوان درنده، بسیار نیرنگ باز و دغل پیشه است که به استفاده از مقام انسانیت بهره کشی های سوء می نماید، زیرا قوای روحانیش به مرتبهء روح حیوانی رسیده باشد. اما اینقدر تفاوت دارد که به همچو اشخاص بازهم با همین حالت، بازگشت به سوی خدا جل جلاله میسر است که اگر بکوشد دارای مقام و یا رتبهء کامل حقیقت انسانی گردد و نیز برعکس تا زمانیکه روح او مستشعر مقام جان نشود و نفسش به مطمئنه مبدل نگردد احتمال فیصد (٢٥ تا ٣٠) لغزش او ممکن باشد.
٧ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی که کلانی باطنی او را اکثراً نه او بیند و نه دیگران، خواه از نگاه نفس باشد یا از صفائیت روح، اما کلانی ظاهری او را به کدام تصرفی که یافت از قبیل علم، ثروت یا قدرت یا شهرت های صادق و کاذب که بی بقاست، هر کس دیده تواند.
٨ - سوال : دیگر از صفات معنوی عالی انسانی چیست ؟
جواب : اکثراً در حال حمله به دفاع قوای بالمثل، مانند دیگر حیوانات بنابر عقل سلیم پاسخ نمی دهد و می سنجد مگر که قدرت جانب بر او از کدام نگاه فزونی داشته و حیاتش به خطر باشد در صورتیکه خود را در مقابلش لاشی و بی قدرت بیند اینجاست که به الحاح یا وسیلهء دیگر دفاع معنوی پرداخته بدین ترتیب رقت قلب او را به خود متوجه می سازد.
٩ - سوال : اگر روشنی بیشتر اندازند ؟
جواب : بلی انسان های سلیم علاوه از احساس آلام جسم یا روح دیگران حمله را بر مال و شرف نیز بد می بینند که در چنین موارد پختگان شان به تأمل و عاجل طبیعتان شان بدون درنگ پاسخ داده دفاع می کنند.
١٠ - سوال : انسان کیست ؟
حواب :انسان موجودی که به حکم استیلای حب ریاست، بر جانداران دیگر که از خود ضعیف تر بیند و یا در مقام تصرف، خود را بر او غالب یابد بر وی حمله نکند و آزار ندهد و اگر برعکس او را رقیب خود یافت می کوشد تا به هر نوع شود وی را از پا بیاندازد و به مقام تسلیم آرد.
١١ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی دارای استعداد خدا داد که به هر پیمانه بخواهد می تواند در کار های نیک و بد به شکل نهائی از آن بهره گیری کرده و کارروائی کند.
١٢ - سوال : انسان کیست ؟
جواب : انسان موجودی است که به وضاحت تمام خورسندی خود را به خنده و غم و اندوه خویش را به گریه تمثیل می کند.
١٣ - سوال : این مهارت و تصرفش چه امتیازی را به وی ثابت می کند ؟
جواب : فقط نموداری و تثبیت لیاقت و کفایت عالی خدا داد خود را که از همه موجودات اضافه تر وکاملتر دارد نشان داده روشن می نماید.
١٤ - سوال : چرا همه موجودات را غیر انسان افقی خلق کردند؟
جواب : برای اینکه تا هرچه زودتر سر شان جانب زمین برای اکل و نوش برابر باشد لذا از عروج معنوی بی بهره گردیده اند.
٥ - سوال : چرا انسان را برعکس عمودی در بین همه جانداران روی زمین آفریدند ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
حیات برزخی انسان
(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)
(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چهبسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمىرود که
1 - بقره آیه 45
2 - سوره لقمان آیه 17
3 - سوره فصلت آیه 35
4 - سوره زمر آیه 10
5 - سوره عنکبوت آیه 45
6 - سوره حدید آیه 4
بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شدهاند بکلى از بین رفتهاند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کردهاند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مىکند شنیدهاند.
علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء کهدر راه خدا کشته شدهاند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشدهاند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، ایننظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:
(چند اشکال بر این نظر)
اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مىشود نه در خارج، حیاتى استخیالى که بغیر از اسم، حقیقتدیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحقدعوت نمىکند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مىتواندباشد)، (1) (آنوقت چگونه به بندگانش مىفرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.
منظورش (2) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوتحقهاش در انسانهاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.
بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مىآید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مىدانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلىباطل و نابود مىشود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.
از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمهقائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء بههدفهاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدفهاى بسیار مهم که بخاطر آنباید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.
و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مىکند و چه
1 - یونس آیه 32
2 - سوره شعراء آیه 84
داعى دارد کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهرهمند شوند؟
آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمىدهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانهاى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براىزندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهرهمندى دیگران.
پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمىپذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلکو مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مىفهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنىدیگر ندارد، مثلا میگویند: انسانهاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیدهاند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، بهاین معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپارهاى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهرهمند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آثار ترک نماز و بی نمازی بر زندگی انسان ها
مقدمه : چرا نماز می خوانیم
در میان عباداتى که به وسیله آنها به خداوند سبحان، تقرّب مىجوییم،عبادتى مهمتر و ارجمندتر از (نماز) نیست. نماز (ستون دین) و(معراج مؤمن) است. نماز تنها عبادتى است که ما به طور مستمرّ و دراوقات مختلف شب و روز و در هر موقعیّتى، آن را بجا مىآوریم و در هیچشرایطى حتّى در موقعیّتهاى بسیار دشوار مانند: حالت غرق شدن یا درهنگام جنگ، ترک نمىشود و در هر حال واجب است. مگر نه این است کهانسان در هنگام مشکلات و گرفتاریها، توجّهى بیشتر و افزونتر به خداپیدا مىکند؟ پس باید نماز بگزارد تا پروردگار در سختىها، او را یارىکند.
بدین جهت، در میان احکام دینى، »فقه نماز« از واجبترین امورىاست که براى مسلمان شایسته است آن را فرا بگیرد و بیاموزد، و بسیارجفا، بلکه ستم است که انسان براى یک عمر طولانى نماز بخواند امّا نمازناقص یا باطل! صرفاً از این جهت که در آموختن احکام آن کوتاهى کردهاست، در حالیکه چهبسا در ظرف یک یا دو ماه مىتوانسته همه آن را فرا بگیرد
نماز در کلام علىعلیه السلام
حضرت علىعلیه السلام بارها در نهجالبلاغه از نماز و یاد خدا سخن به میان آورده که در کتابى به نام «نماز در نهجالبلاغه» گردآورى شده است. ما در اینجا جملاتى را در مورد فلسفه ذکر و یاد خدا که مهمترین مصداقش نماز است از آن حضرت نقل مىکنیم:
مىفرماید: «اِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الذِّکْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَالْوَقَرَة وَ تُبْصِرُ بِه بَعْدَ العَشوة» (خداوند ذکر و یادش را صیقل روحها قرار داد تا گوشهاى سنگین با یاد خدا شنوا و چشمهاى بسته با یاد او بینا شوند.آنگاه حضرت در مورد برکات نماز مىفرماید:
«قَدْ حَفَّتْ بِهِم المَلائِکَة وَ نُزّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکینَه وَ فُتِحَتْ لَهُم اَبْوابَ السَّماءِ وَ اُعِدَّتْ لَهُم مَقاعِدَ الکِرامات» فرشتگان آنان را در بر مىگیرند و آرامش بر آنان نازل مىشود، درهاى آسمان بر آنان گشوده و جایگاه خوبى برایشان آماده مىشود.
آنگاه در ادامه، تشبیهى جالب از پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله نقل مىفرماید که: نماز همچون جوى آبى است که انسان روزى پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد، آیا دیگر آلودگى باقى مىماند؟
در خطبه 196 گوشههایى از مفاسد اخلاقى همچون کبر و سرکشى و ظلم را برمىشمرد و سپس مىفرماید: درماین این مفاسد نماز و روزه و زکات است. آنگاه در مورد آثار نماز مىفرماید:
تَسْکیناً لِاَطْرافِهِم، تَخْشیعاً لِاَبْصارِهِم، تَذْلیلاً لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفیضاً لِقُلُوبِهِم، اِزالَةً لِلْخَیْلاءِ عَنْهُم اِنْ اَوْ حَشَتْهُم الْوَحْشَة آنَسَهُمْ ذِکْرک» نماز به همه وجود انسان آرامش مىبخشد، چشمها را خاشع و خاضع مىگرداند، نفس سرکش را رام، دلها را نرم و تکبر و بزرگمنشى را محو مىکند. به هنگام وحشت و اضطراب و تنهایى، یاد تو موجب انس و الفت آنها مىشود.
البتّه روشن است که همه مردم چنین بهرههایى را از نماز ندارند، بلکه تنها گروهى هستند که شیفته نماز و یاد خدا هستند و آن را با تمام دنیا عوض نمىکنند
تـرک نماز در دنیا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قیامت, اهل بهشت از دوزخـیـان مى پرسند: چه چیزى شما را روانه جهنم کرد؟ یکى از پـاسـخ هایشان این است که ما پاى بند به نماز نبودیم.9 در جایى دیگر به نمازگزارانى که در نمازشان سهل انگاراند; یعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گوید: واى بر آنان.
رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر; هرکه عمدا نماز را ترک کند, از اسلام خارج شده و کافر است.
در جـایـى دیـگر مى فرماید: (بین العبد وبین الکفر ترک الصلوه; مرز بین بنده خدا و کفر, ترک نماز است.
هیچ انسان با وجدان و متفکرى نیست که از ابعاد و اسرار و ظرایف نـماز آگاه باشد ولى از کنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر کسانى کـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفیق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب کرده اند.
آثار ترک نماز
هـمـان گـونـه کـه نـمـاز، آثـار و فـوایـد فـراوانـى در دنـیـا و آخـرت بـه دنبال دارد ترک این واجب الهى و سبک شمردن آن نیز عواقب شوم و آثار نامطلوبى در پى خواهد داشت . پیش از پرداختن به پیامدها، نخست مراتب بى نمازى را توضیح مى دهیم :
مراتب بى نمازى
الف ـ ترک نماز از روى انکار
یـعنى مسلمان نماز واجب را بر خود لازم نداند، چنین کسى منکر ضرورى دین است و اگر این انکار