اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره دوران جاهلیت

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره دوران جاهلیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره دوران جاهلیت


مقاله درباره دوران جاهلیت

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:9

دوران جاهلیت

کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.

اخلاق در جاهلیت

نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.

در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب انعکاس یافته است. این تعلیم و این ضرب المثل به قدرى گسترش و نفوذ داشته که حتى در فرهنگ اسلامى، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یارى برادر ظالم، همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»

در سالهاى نزدیک به بعثت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) گروهى از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش مکه، پیمانى مشهور به «حلف الفضول» را منعقد کردند که بر اساس آن هر مظلومى را، بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله، حمایت کنند; این پیمان را، که رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید مى فرمود، باید گامى در جهت شکستن حمیت بى قید و شرط قبیله اى دانست. حمیت قبیله اى عرب پیش از اسلام در آیه اى از قرآن کریم نکوهش گشته و از آن به «حمیة الجاهلیه» تعبیر شده است

در دوران پیش از اسلام، برخى از حقوق اخلاقى کمابیش در داخل قبیله رعایت مى شد و مجازاتهایى براى افراد متخلف وجود داشت، اما برخى دیگر از حقوق اخلاقى اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمى شد; از جمله آن که پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و مى توانست از بیم تنگدستى فرزند خود را به قتل رساند. یا حتى دختر خویش را زنده به گور کند بدون آن که جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره دوران جاهلیت

دوران جاهلیت

اختصاصی از اینو دیدی دوران جاهلیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

دوران جاهلیت

کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.

اخلاق در جاهلیت

نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.

در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب انعکاس یافته است. این تعلیم و این ضرب المثل به قدرى گسترش و نفوذ داشته که حتى در فرهنگ اسلامى، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یارى برادر ظالم، همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»

در سالهاى نزدیک به بعثت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) گروهى از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش مکه، پیمانى مشهور به «حلف الفضول» را منعقد کردند که بر اساس آن هر مظلومى را، بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله، حمایت کنند; این پیمان را، که رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید مى فرمود، باید گامى در جهت شکستن حمیت بى قید و شرط قبیله اى دانست. حمیت قبیله اى عرب پیش از اسلام در آیه اى از قرآن کریم نکوهش گشته و از آن به «حمیة الجاهلیه» تعبیر شده است

در دوران پیش از اسلام، برخى از حقوق اخلاقى کمابیش در داخل قبیله رعایت مى شد و مجازاتهایى براى افراد متخلف وجود داشت، اما برخى دیگر از حقوق اخلاقى اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمى شد; از جمله آن که پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و مى توانست از بیم تنگدستى فرزند خود را به قتل رساند. یا حتى دختر خویش را زنده به گور کند بدون آن که جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد.

در مواردى که دستورهاى اخلاقى نه بر پایه حقوق انسانى، بلکه بر پایه لطف و بزرگوارى نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام، فضایل اخلاقى حتى در برخورد با مردمى از دیگر قبایل دیده مى شود. در حکایاتى بر جاى مانده، بخشندگى و میهمان نوازى عرب پیش از اسلام، که در اشخاصى چون حاتم طایى به اوج خود رسیده است، گاه تا آنجاست که فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده و اطعام نموده است! این گونه بخشندگىِ بى حساب که نتیجه اى جز حرمان و بى چیزى نداشت، در آن روزگار از سوى گروهى سرزنش مى شد، اما نظام اخلاقى غالب، آن را به عنوان فضیلتى عالى ستایش مى کرد. قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده و انسان را به رعایت شیوه اى متعادل در بخشش فراخوانده استو این یکى از نمونه هاى روشن در اصلاح نظام اخلاقى است.

تبیین اخلاق اسلامى در ضمن آیات قرآنى و سنت نبوى، به تدریج در طول حیات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صورت پذیرفت، اما به ویژه در میان اعراب بدوى، برخى از ویژگیهاى اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقى قبیله اى از اخلاق اگر چه در بُعد جنگها و غارتها در صدر اسلام زدوده شد، اما برخى از ویژگیهاى اخلاقى که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمى ساخت و نظر حکومتها را به خود جلب نمى کرد، تا دیر زمانى دوام یافت.

حکمتوحکیمان عرب پیش از اسلام:

حکمت به مفهوم اندرزهاى کاربردى، که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است، از دیرزمان در آموزشهاى اخلاقى مردم مشرق زمین; از جمله اقوام سامى جایگاهى ویژه داشته و در نظام اخلاقى عرب پیش از اسلام نیز اندرزهاى حکیمان، محور اصلى تعالیم اخلاقى را تشکیل مى داده است. شمارى از حکیمان کهن، در شکل دادن به نظام اخلاقى جامعه عرب، در واقع یا در اسطوره نقش مهمى ایفا نموده اند.


دانلود با لینک مستقیم


دوران جاهلیت

دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر


دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 41

 

جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

مکان اصلاح جوان عصر حاضر

اولین بحثى که باید صورت بگیرد این است که آیا امکان تربیت و اصلاح جوان عصر حاضر وجود دارد؟

الف) نگاههاى بدبینانه

ممکن است کسانى با دیدى بدبینانه و مأیوسانه بگویند چنین امکانى وجود ندارد، زیرا اولاً جوان عصر حاضر داراى غرور علمى است. ثانیا فریب‏خورده فناورى (تکنولوژى) پیشرفته جهانى است. ثالثا بر بى‏مهرى و بى‏عاطفه‏اى و جدایى از پدر و مادر خو گرفته است. بنابراین چون داراى غرور علمى است، براى خداوند کرنش نمى‏کند و چون فریب‏خورده فناورى است، سر در مقابل تعالیم آسمانى فرود نمى‏آورد و چون بر بى‏مهرى خو گرفته است، نظیر درختى گشته که ساقه آن محکم شده است و تغییر آن به راحتى امکان‏پذیر نیست. پس تفکر براى اصلاح او هدر دادن عمر است.

ب) نگاههاى واقع‏بینانه

واقعیت این است که صاحبان دیدگاه فوق، جوان عصر حاضر را نشناخته ‏اند و تصورى را که از انسانهاى عصر نیوتن و لاپلاس، در ذهنشان به وجود آمده است، بر جوان عصر حاضر منطبق مى‏کنند، در حالى که پس از کشف نیروى جاذبه و امورى نظیر آن، در دوره کوتاهى غرورى علمى، دانشمندان را فرا گرفت، به گونه‏اى که «لاپلاس» خود را بى‏نیاز از خدا مى‏دید و همه روابط عالم را روشن و همه قوانین را کشف شده مى‏دانست، ولى امروزه اکثر قریب به اتفاق دانشمندان، به مجهولات بیشتر از معلومات، اعتراف دارند و ناشناخته‏هاى جهان را افزون از شناخته شده‏ها مى‏دانند و به ویژه در باره انسان و چگونگى پرورش یافتن روح و روان او به ناآگاهى خود اعتراف دارند. به همین جهت، هر احتمال و هر فرضیه را در دستور کار خود قرار مى‏دهند تا با محک تجربه، آن را بیازمایند. آنها در مقابل داده‏هاى دینى، چونان گذشته موضع‏گیرى نمى‏کنند و پس از یکى دو قرن غرور علمى، اکنون بازگشته و سخن بوعلى‏سینا را آویزه گوش خود قرار داده‏اند که «کلما قرع سمعک من العجائب فَذَره فی بقعة الإمکان؛ ما لم یزدک عنه قاطع البرهان؛

هر چه از عجایب که به گوشت مى‏خورد [انکار نکن و] در حیطه ممکنها قرارش ده تا وقتى که دلیل قاطعى بر رد آن بیابى.» بنابراین در چنین عصرى، سخن و پیام دین، گوشهاى شنوا دارد و احتمال صحت آن منتفى نیست.

اما در مورد بى‏مهرى و بى‏عاطفگى جوان عصر حاضر شایان یادآورى است این مشکل، مشکل ذاتى او نیست، بلکه زندگى ماشینى چنین حالاتى را بر او تحمیل کرد، و نبودن پرورش دینى، رشد نیافتن عواطف انسانى او را موجب شده است. در واقع او نیز همچون سایر انسانها در طول تاریخ داراى گرایشهاى فطرى بوده و هست، اما متأسفانه کسى به فکر پرورش فطرت نوع‏دوستى او نبوده، بلکه با غفلت از آن و فشار مشکلات عصر ماشینیسم، به خمودى گراییده، اما نابود نشده است، زیرا که اولاً فطرت نابودشدنى نیست و ثانیا کلمات و رویکرد کنونى آنان به مکاتب الهى، گواه بقاى رگه‏هایى از فطرت در وجود آنان است.

بنابراین سخن و دیدگاه بدبینانه در مورد جوانان عصر جدید قابل قبول نیست.

ویژگیهاى مثبت جوان عصر حاضر در مقایسه با جوان عصر جاهلى

بر خلاف کسانى ک جوان عصر حاضر ـ خصوصا جوانهاى کشورهاى غربى ـ را منحرف و غیر قابل هدایت مى‏دانند، به نظر مى‏رسد با یک مقایسه اجمالى بین جوانان این عصر با جوانان عصر نزول قرآن، روشن مى‏شود زمینه‏هاى هدایت اینان به مراتب بیش از آنان است. بنابراین به راحتى مى‏توان نتیجه گرفت اگر آنان هدایت شدند و بهترین صحنه‏هاى عاطفى و عقلانى و عبادى را آفریدند، جوان عصر حاضر بهتر مى‏تواند از این موهبت بهره‏مند شود.

ویژگیهاى جوان عصر جاهلى

از بررسى آیات قرآن و روایتهاى رسیده و قضایاى تاریخى و حالات و روحیات و رفتارهاى انسان عصر جاهلى روشن مى‏شود. برخى از مهمترین آنها چنین است:

  1. آنان انسانهاى متعصبى بودند که حتى اگر حق برایشان واضح و روشن مى‏شد، در مقابلش سر تسلیم فرود نمى‏آوردند و حتى مى‏گفتند اگر آنچه مى‏گویى حق است، ما مرگ را بر پذیرفتن حق ترجیح مى‏دهیم:

«و اذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارةً من السماء اوِ ائتنا بعذاب الیم؛(1)

و [یاد کن] هنگامى را که گفتند: خدایا! اگر این همان حقِ از جانب توست، پس بر ما از

آسمان سنگهایى بباران یا عذابى دردناک بر سر ما بیاور!»

  1. آنان بسیار به حرف و سخن پدران و بزرگان خود معتقد بودند و در مقابل سخن آنان حتى عقل خود را تخطئه مى‏کردند. بنابراین هیچ حرفى حتى کلام خدا را برنمى‏تافتند. قرآن در این باره مى‏فرماید:

و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید، مى‏گویند: نه، بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته‏ایم، پیروى مى‏کنیم!(2)

در اینجا خداوند، رسوایى آنان را نمایان مى‏سازد، به گونه‏اى که تعجب همگان را برمى‏انگیزد و مى‏پرسد:

«اَ وَ لو کان آبائهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون؛(3)

آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى‏کرده و به راه صواب نمى‏رفته‏اند، [باز در خودپرستى هستند]»؟!

نظیر این مضمون در آیه 104 سوره مائده که آخرین سوره نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) است، نیز وجود دارد و نشان مى‏دهد این روحیه چنان در مردم آن عصر رسوخ کرده بود که به راحتى قابل سلب نبود. جستجوگر در آیات قرآن بیش از ده نمونه آیه که با صراحت بر این مطلب دلالت کند، مى‏تواند بیابد.

  1. ویژگى دیگر مردم آن عصر، خشونت و بى‏رحمى و سنگدلى بود، که ناشى از گرمى هوا و خشونت طبیعت حجاز و نبود امکانات محیط بود. برخى صفات خشن، طبیعت ثانوى آنان شده بود و از نسلى به نسل دیگر منتقل مى‏شد. آنان دختران را زنده به گور مى‏کردند(4) و پسران را به خاطر ترس از فقر مى‏کشتند.(5) هر طایفه‏اى به مجرد اینکه قدرت و نیروى بیشترى پیدا مى‏کرد، بر قبیله مجاور حمله مى‏کرد و آنان را از بین مى‏برد تا علاوه بر به دست آوردن مال و دارایى، مزاحمى در استفاده از طبیعت و منابع قلیل آبى، برایش وجود نداشته باشد. در بین آنان این مَثَل معروف بود که من و پسرعمویم در مقابل بیگانه با هم هستیم و در هنگام فراغت از بیگانه، دشمن یکدیگریم! نگاه اجمالى به کتابهایى که قبیله‏هاى عرب را طرح مى‏کند، گامى است تا معلوم شود برخى از طوایف گاهى منقرض مى‏شد و هیچ کس از نسلشان باقى نمى‏ماند. بیشتر این انقراضها در اثر جنگهایى بود که طایفه قوى بر طایفه ضعیف تحمیل مى‏کرد.
  2. ویژگى دیگر مردم آن عصر، جهالت به معناى خاص آن یعنى عجز و ناتوانى از خواندن و نوشتن بود، به گونه‏اى که باسوادان آنان از تعداد انگشتان تجاوز نمى‏کرد. در نتیجه امکان مفاهمه و ارتباط علمى با آنان بسیار محدود بود و تنها ممکن بود آنان را از راه شنیدن و شنواندن مستقیم به راه حق سوق داد.
  3. فساد و انحرافات اخلاقى در بین آنان به شدت رواج داشت و حتى براى موجه جلوه دادنش، آن را میراث پدران و فرمان الهى مى‏دانسته‏اند. قرآن مى‏فرماید:

«و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا و اللّه‏ أمرنا بها؛(6)

و چون کار زشتى کنند، مى‏گویند: پدران خود را بر آن یافتیم و خدا ما را بدان فرمان داده است.»

خداوند در جواب آنان مى‏فرماید:

«قل ان اللّه‏ لا یأمر بالفحشاء؛(7) بگو: قطعا خداوند به کار زشت فرمان نمى‏دهد.

  1. ویژگى دیگرى که جوانان آن عصر با آن مواجه بودند این بود که رهبران از جهالت آنان استفاده مى‏کردند و از نذر و نیازهاى آنان براى بت و غیر بت بهره مى‏بردند. بنابراین پیوسته مواظب بودند آگاهى و شعور در جوانان نباشد و آنان در خواب خرگوشى باشند، تا رهبران به منافع خود برسند. جوانان نیز از این توطئه بى‏خبر بودند و به همین جهت براى اینکه سخنى از پیامبر اکرم(ص) به گوششان نرسد، در هنگام طواف خانه خدا یا جاهاى دیگر که احتمال برخورد با پیامبر اکرم(ص) و شنیدن سخنان او را مى‏دادند، در گوشهاى خود پنبه مى‏گذاشتند!

این، برخى از ویژگیهاى جوانان عصر نزول قرآن بود که با توجه به مجموع آن، هر کس یقین مى‏کند راه هدایت و راهنمایى و اصلاح چنین مردمى تقریبا، به طور کامل مسدود بود، ولى هدایت شدن آنان در پى زحمات طاقت‏فرسا و شبانه‏روزى پیامبر اکرم(ص) این نوید را به همگان مى‏دهد که راهنمایى و هدایت و اصلاح همه جوامع انسانى امکان‏پذیر است. اگر چه این کار در برخى جوامع، نظیر آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد، به معجزه بیشتر شبیه است. اگر کسى اصلاح شدن انسانهاى آن چنانى و تبدیل آنان به انسانهاى رؤوف و مهربان و داراى عاطفه و حافظ قرآن را از معجزات حضرت پیامبر(ص) بداند، سخنى گزاف نگفته است.

به هر حال، با توجه به آنچه گذشت روشن مى‏شود هدایت انسانهاى عصر حاضر، امرى ممکن، بلکه بسیار راحت‏تر از آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد، مى‏باشد.

ویژگیهاى جوان عصر حاضر

اگر چه در مقاله ‏هاى قبل اشکالات و ایرادهاى زیاد جوان عصر حاضر، در مقایسه با جوان پرورش یافته در مهد دین را بیان کردیم، ولى بیان آن اشکالها و ایرادها هیچ گاه جوان عصر حاضر را در حد انسانهاى دوران جاهلى سقوط نداده است و اساسا مقایسه بین جوانهاى عصر حاضر با جوانهاى عصر جاهلى بى‏ معنى است، زیرا اکثر ویژگیهاى اینان کاملاً بر عکس ویژگیهاى انسانهاى آن عصر است، از باب نمونه:

  1. جوان عصر کنونى، پیروى بى‏قید و شرط از گذشته را هرگز نمى‏پذیرد، و نه تنها از پدر و مادر تقلید کورکورانه نمى‏کند، حتى سخن دانشمندان را بدون دلیل و برهان نمى‏پذیرد. به عبارت دیگر: انسان این عصر، به مرحله‏اى از عقلانیت و شعور رسیده است که به تمامى میراث گذشتگان با دید سؤال مى‏نگرد و مى‏خواهد با نور علم و تجربه بر آنها نور بتاباند و سره از ناسره جدا سازد. وى اگر چه در عصر رنسانس، مقدارى راهِ افراط را پیمود و بر تمامى داشته‏هاى گذشته خط بطلان کشید، ولى امروزه به آنها با دید سؤال مى‏نگرد تا راهى براى اثبات یا ردّ پیدا کند.
  2. جوان عصر کنونى تا حد زیادى از تعصب دور است و مطلب خوب و علمى و مطابق با ذوق و عاطفه بشرى را هر کجا که یافت، استقبال مى‏کند. براى او مهم نیست گوینده سخن فارس یا عرب و یا انگلیسى باشد، بلکه برایش مهم است سخن علمى باشد و در آن، امکان رخنه و شبهه نباشد، و اگر سخنى این جهانى و مادى است، قابل تجربه و اثبات علمى باشد.
  3. انسان عصر حاضر از خشونت و بى‏رحمى متنفر است، به گونه‏اى که تصویر حمله چند اسرائیلى به یک کودک فلسطینى، او را به عکس‏العمل وا مى‏دارد و جنگ و جنایت در سراسر جهان را محکوم مى‏کند. همین ویژگى است که راه سوء استفاده و دروغ‏پردازى را براى یهودیان باز کرده تا آمار غیر واقعى از کشتار یهودیان به دست نازیهاى آلمان را ارائه دهند و کوره‏هاى یهودسوزى را بزرگ جلوه دهند تا با مظلوم‏نمایى، اهداف خود را پیگیرى کنند.

به هر حال انسانِ عصر حاضر خواهان احقاق حقوق خود مى‏باشد و در مقابل از بین برنده حقوق خود کوتاه نمى‏آید، ولى ترجیح مى‏دهد گرفتن حق، حتى‏الامکان از راههاى مسالمت‏آمیز یعنى از راه گفتگو و مذاکره و پیروى از عقل و برهان باشد.

حال این صلح‏ طلبى چه محصول پیشرفت علمى باشد یا محصول زندگى شهرنشینى یا محصول بى‏ حالى و بى ‏تحرکى جوانان، فرقى نمى‏کند. مهم این است که از خشونت، به عقل و منطق پناه بردن ویژگى بسیار خوب و ارزشمندى است. در عصر حاضر در مقایسه با عصرهاى گذشته، خشونت کاربرد کمترى دارد.

  1. بر خلاف مردم عصر جاهلیت که اکثر قریب به اتفاق آنان اعم از پیر و جوان و زن و مرد و شهرى و روستایى از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند و ارتباط فکرى با آنان، تنها از راه گفتن و شنیدن حضورى امکان‏پذیر بود، مردم این عصر، همگى از حداقل سواد بهره‏مندند و با روزنامه و کتاب سر و کار دارند.

علاوه بر آن فیلمهاى سینمایى و رادیو و تلویزیون و عکس و تلفن و کامپیوتر و اینترنت مى‏توانند وسیله برقرارى ارتباط و در انتقال دانش مؤثر باشند. پس انتقال دانش به او، بسیار سریع انجام مى‏پذیرد.

  1. فساد و انحرافات جنسى در آن دوره و این دوره، بوده است و نمى‏توان دوره‏اى را از دوره‏اى دیگر بهتر دانست، اگر چه ممکن ست کسى ادعا کند در زمان حاضر وسایل تحریک‏کننده شهوت جنسى بیشتر است، ولى در مقابل مى‏توان گفت در این زمان، شعور جمعى، بالاتر رفته و بسیارى از امور جنسى از زندگى افراد شهوتران بیرون رفته است و آنها به دفع شهوت از راههاى معقول‏تر روى آورده‏اند.
  2. سوء استفاده نوع حکومتها از مردم و تلاش براى استفاده ابزارى از آنان در هر زمانى بوده، اگر چه ابزار آن متفاوت بوده است.

در قسمت پنجم و ششم شاید انسانهاى هر دو عصر مشابه باشند.

ج) نتیجه مقایسه

به هر حال جوان عصر حاضر با انسان عصر جاهلیت در چهار جهت اصلى که در فهم

دین و پیروى صحیح از آن، دخالت مستقیم دارد، متفاوتند و انسان عصر حاضر در هر چهار جهت به گونه‏اى است که زمینه روى آوردن به حقایق دینى برایش بیشتر فراهم است. بنابراین، نه تنها امکان اصلاح جوان عصر حاضر وجود دارد که زمینه‏هاى هدایتى او به مراتب بیشتر از اعصار گذشته است. در نتیجه اگر قرآن و سخن پیامبر اکرم(ص) توانست در آن زمان چراغ هدایت را در دل افراد متعصب و بى‏سواد و خشن روشن کند، همان منابع نورانى در عصر حاضر خواهند توانست نور هدایت را در دل انسانهاى باسواد و عارى از خشونت و تعصب روشن کنند.

بلى اگر قرآن یا حدیث درست فهمیده نشود و بیان نگردد یا خصوصیات زمانى و مکانى لحاظ نشود، ممکن است تأثیر معکوس داشته باشد، که آن بحث دیگرى است.

ناکارآمد بودن ابزارو وسایل هدایتى

ممکن است گفته شود اصل هدایت‏ پذیرى انسانها مسلم است و اینکه مردم و جوانان عصر ما امکانات هدایت‏پذیرى بهترى نسبت به مردم عصر پیامبر اکرم(ص) دارند، قابل تردید نیست، لیکن ابزار و وسایلى که در آن زمان مورد استفاده قرار گرفت تا مردم را به سوى حق و حقیقت هدایت کند و آنان را از گمراهى برهاند، امروزه موجود نیست یا اگر موجود است، همان ابزار قدیمى است که براى آن عصر کاربرد داشت و براى این عصر کاربرد چندانى ندارد.

به عبارت صریح و روشن، در مباحث گذشته از قرآن و سخنان پیامبر اکرم(ص) به عنوان امورى که مى‏تواند جوان امروزى را به سوى حق و حقیقت سوق دهد، نام برده مى‏شد، در حالى که قرآن مربوط به هزار و چهار صد سال پیش است و از مثالها و تشبیهاتش پیداست براى جامعه آن زمان و جوامع نظیر آن تهیه شده است و براى جوامع پیشرفته کنونى و انسانهایى که فضا را نیز مسخّر خود قرار داده‏اند، مناسب نیست. از طرف دیگر سخنان پیامبر اکرم(ص) سالم به دست ما نرسیده و آن قدر کم و زیاد شده و دروغهایى در بین آنها قرار داده شده که یقین به گفتن آنها توسط آن حضرت مشکل است.علاوه بر اینها در آن زمان پیامبر اکرم(ص) بود و اخلاق و رفتارش، جذب‏کننده انسانها به اسلام بود، ولى متأسفانه اکنون چنین معصومى بین ما نیست. بنابراین ابزار هدایت‏گرى در زمان ما ناقص و ناکارآمد است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

تحقیق درباره دوران جاهلیت

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره دوران جاهلیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره دوران جاهلیت


تحقیق درباره دوران جاهلیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:9

فهرست و توضیحات:

مقدمه

دوران جاهلیت

اخلاق در جاهلیت

حکمتوحکیمان عرب پیش از اسلام:

کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.

 

نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.

در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب انعکاس یافته است. این تعلیم و این ضرب المثل به قدرى گسترش و نفوذ داشته که حتى در فرهنگ اسلامى، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یارى برادر ظالم، همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»

در سالهاى نزدیک به بعثت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) گروهى از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش مکه، پیمانى مشهور به «حلف الفضول» را منعقد کردند که بر اساس آن هر مظلومى را، بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله، حمایت کنند; این پیمان را، که رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید مى فرمود، باید گامى در جهت شکستن حمیت بى قید و شرط قبیله اى دانست. حمیت قبیله اى عرب پیش از اسلام در آیه اى از قرآن کریم نکوهش گشته و از آن به «حمیة الجاهلیه» تعبیر شده است

در دوران پیش از اسلام، برخى از حقوق اخلاقى کمابیش در داخل قبیله رعایت مى شد و مجازاتهایى براى افراد متخلف وجود داشت، اما برخى دیگر از حقوق اخلاقى اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمى شد; از جمله آن که پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و مى توانست از بیم تنگدستى فرزند خود را به قتل رساند. یا حتى دختر خویش را زنده به گور کند بدون آن که جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد.

در مواردى که دستورهاى اخلاقى نه بر پایه حقوق انسانى، بلکه بر پایه لطف و بزرگوارى نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام، فضایل اخلاقى حتى در برخورد با مردمى از دیگر قبایل دیده مى شود. در حکایاتى بر جاى مانده، بخشندگى و میهمان نوازى عرب پیش از اسلام، که در اشخاصى چون حاتم طایى به اوج خود رسیده است، گاه تا آنجاست که فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده و اطعام نموده است! این گونه بخشندگىِ بى حساب که نتیجه اى جز حرمان و بى چیزى نداشت، در آن روزگار از سوى گروهى سرزنش مى شد، اما نظام اخلاقى غالب، آن را به عنوان فضیلتى عالى ستایش مى کرد. قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده و انسان را به رعایت شیوه اى متعادل در بخشش فراخوانده استو این یکى از نمونه هاى روشن در اصلاح نظام اخلاقى است.

تبیین اخلاق اسلامى در ضمن آیات قرآنى و سنت نبوى، به تدریج در طول حیات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صورت پذیرفت، اما به ویژه در میان اعراب بدوى، برخى از ویژگیهاى اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقى قبیله اى از اخلاق اگر چه در بُعد جنگها و غارتها در صدر اسلام زدوده شد، اما برخى از ویژگیهاى اخلاقى که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمى ساخت و نظر حکومتها را به خود جلب نمى کرد، تا دیر زمانى دوام یافت.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره دوران جاهلیت