اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق فضایل رسول الله (ص)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق فضایل رسول الله (ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق فضایل رسول الله (ص)


دانلود تحقیق فضایل رسول الله (ص)

 

مشخصات این فایل
عنوان: فضایل رسول الله (ص)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 19

این مقاله درمورد فضایل رسول الله (ص) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله فضایل رسول الله (ص) می خوانید :

فضیلت شصت و یکم;
در ولادت حضرت نبوت مآب ـ صلى الله علیه و آله ـ و بعضى از علامات و معجزات درحین ولادت, از احادیث و اخبار; چون یک ماه از حمل آمنه, والده آن حضرت گذشت, آسمان و زمین و نباتات و جمادات یکدیگر را بشارت مى دادند. و چون دو ماه از حمل آن حضرت گذشت, ملکى از آسمان و زمین ندا داد که: صلوات فرستید بر محمد و آله, او استغفار کند بر امت او. چون سه ماه گذشت,[ ... ] از سفر شام مراجعت مى کرد چون نزدیک به مکه معظمه رسید, ناقه او از براى سجده سر برزمین نهاد]...] . به تندى برآمد, ناگاه هاتفى ندا در داد که: مگر نمى بینى جمله افرش را که سجده شکرانه کنند براى پیغمبر(ص) که به وجود مىآمد؟ و چون چهار ماه گذشت, زاهدى از طایفه روانه مکه شد; در راه طفلى را دید که به رو درافتاده هرچند او را برداشت باز به سجده درافتاده; هاتفى ندا زد که: دست از او بردار که به سجده شکر در افتاده از براى مولود پیغمبر برگزیده. چون پنج ماه برگذشت, همان زاهد به خانه خویش مراجعت کرد. خانه خویش را دیده که زلزله در افتاده است واز سکون بازمانده و بر محراب آن نقش شده است که: اى اهل صوامع! ایمان آرید به خدا و رسول او محمد(ص) که نزدیک شد ظهور آن حضرت. زاهد از دیدن این کلمات با برکات, ایمان آورد. چون ماه ششم منقضى شد, اهل مدینه طیبه به قانون خویش که هرسال عید مى کردند, در عیدگاه خودشان حاضر مى شدند و درختى داشتند که در این روز نزد آن درخت اجماع مى کردند و آن درخت را ستایش و پرستش مى کردند و خوش مى نواختند در این روز. چون نزد درخت مجتمع شدند, آوازى از آن درخت برآمد که: (جإالحق و ذهق الباطل ان الباطل کان زهوقا)(36) مردم از آن صدا به هم برآمده, به سراى خویش شتافتند. در ماه هفتم سواد بن قارب نزد عبدالمطلب آمد, گفت که: دیشب در میان خواب و بیدارى دیدم که درهاى آسمان گشوده و ملائک پى در پى در زمین نزول مى کردند و مى گفتند: زینت کند[ کنید] زمین را که نزدیک شد ظهور محمد(ص) که رسول خداست به سوى کافه خلق. چون ماه هشتم برآمد, ماهى طموسا نام داشت در بحراعظم; بر دم خویش بایستاد, ملکى او را گفت که: اى ماهى, چه مى شود تو را که بحر را متاطم ساخته؟ گفت: پروردگار من آن گاه که مرا آفرید, فرمود که: چون محمد(ص) ظهور کرد, امت او را دعا کن. پس از براى دعا کردن به حرکت آمدم. و در ماه نهم ده هزار ملک از آسمان فرود آمدند; هر یک قندیلى از نور به دست داشتند که بر آن نوشته بود: لااله الا الله محمد رسول الله. و به دور مکه معظمه چهار صف زدند و مى گفتند: این نور محمد است. بالجمله حضرت به ظاهر متولد شد و بر خلاف همه مولود, از پا فرود آمد و به طرف کعبه معظمه به سجده در افتاد. نورى از فرق مبارکش ساطع گشت که آسمان و زمین روشن شد; قصرهاى شام و یمن و فارس مشاهده افتاد که مانند آتش افروخته درخشان بود. مرغان هوا به دور کعبه جمع شدند و کوه ها به جانب کعبه مشرف شدند و اصنام و اوثان شکسته, به رو در افتادند. بت پرستان جمع آمد[ند] آن بسا بزرگ را به چندین دفعه نصیب کردند, قرار نگرفت, به رو در افتاد, درهم شکسته. در این هنگام ابر سفیدى نمایان گردید, آن حضرت را فرو گرفت ندائى در رسید که: ((طوفوابمحمد شرق الارض و غربها و البحار لتعرفوه باسمه و نعته و صورته))(37) یعنى; بگردانید محمد(ص) را به مشرق و مغرب و دریاها تا همه خلق, او را به نام و صفت و صورت بشناسند. مروى است که بعد از سه روز عبدالمطلب, محمد را در آغوش گرفت به خانه مکه در آورد و چون به درخانه رسید, آن حضرت معجز بیان فرمود: ((بسم الله و بالله)) کعبه معظمه به سخن در آمد و در جواب گفت: السلام علیک یا محمد! هاتفى آواز داد که: (جإ الحق و زهق الباطل(
از جمله علامات و شرافت آن شب با برکت و میمنت, این که سیر ابلیس لعین و تمام شیاطین از عروج به فلک منقع[ منقطع] شد و کاهنان از همراه او جدا و دور افتادند و خبارء غیب موقوف شد و کردار سحره علم قیافه محو شد و در همان شب چهارده کنگره از ایوان کسرى افتاد و طاق ایوان شکافته شد و هم در آن شب آتشکده فارس که دو هزار سال قبل از آن روشن بود, خاموش شد. شهب و ثواقب و آثار عجیب و غریب در آسمان پدیدار بود.
نکته: بدان که هریک از پیغمبران را خلوت خانه اى بود که در آن خلوت از نفس خود رسته و به حق پیوسته; بودند از آن جمله, حضرت موسى(ع) را خلوت گاه طور بود که ظاهرش به مطالعه ((انظر الى جبل))(38), باطنش به مشاهده انوار خلوت گاه. حضرت عیسى(ع[ (در] فلک چهارم بود; چشمش با ملائکه همراز, جانش به عالم قدس به حق تعالى دمساز (بل رفعه الله الیه)(39) خلوت گاه حضرت ابراهیم(ع) درون آتش, بود ظاهرش به آتش مشغول و سرش به حضرت جل و علا مکاشف و به این کلمه متکلم: (انى داهب الى ربى سیهدین.)(40) اما خلوت خانه رسالت ـ صلى الله علیه و آله ـ آن بود که چون خواستند از ماسوى خلاصش سازند و سرش تمامى از غیر خود باز دارند, به مقام قرب به این کنایه فرمودند که: (دنى فتدلى فکان قاب قوسین او ادنا)(41), آن بود که نفس نفیس آن حضرت(ص) به ذات مقدس مشغول شد و در آن فرا نفسى برآورد که ((التحیات لله و الصلوات و الطیبات)).(42) چون عرض تحیت فرمود, به تشریف سلام از حضرت ملک علام مشرف گشت و به خلعت برکت و رحمت مخصوص شد که ((السلام علیک ایها النبى و رحمه الله و برکاته.))(43) خطاب آمد که: یا محمد! بنشین و خاموش باش. همه پیغمبران را ایستادن بود تو را نشستن. نشستن آن ها را گفتن بود تو را شدن. همه گفتن, ماشنیدیم اکنون تو بشنو, ما بگوییم همه کس راز خود با حبیب خود گفتند من راز خود با تو مى گویم: ((فااوحى الى عبده ما اوحى))(44(
بیاور بزم او از مایکى رمزى ز من بشنو
                                               و ز آن اسرار ما اوحى عجب طور سخن بشنو
جوابى مى رسد هردم بگوش من از آن عالم
                                                      که من رازتو بشنیدم تواکنون رازمن بشنو
فى شهر جمادى الاولى سیزد هم, تمام شده است. ...

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق فضایل رسول الله (ص)

تحقیق در مورد زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس


تحقیق در مورد زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

 

فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیه الله سیدحسن مدرس یکى از چهره هاى درخشان تاریخ تشیع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیرى هاى سیاسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبى است . او موقعیت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامى و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.

 

همان گونه بود که مى گفت و همانطور گفت که مى بود. سرانجام به موجب آنکه با عزمى راسخ چون کوهى استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطه گرى استعمارگران را افشا نمود جنایتکاران وى را به ربذه خواف تبعید نمودند و در کنج عزلت و غریبى این عالم عامل و فقیه مجاهد را به شهادت رسانیدند.

 

این نوشتار اشاره اى کوتاه به زندگى ابرمردى است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیر واداشت . اگر ما به ذکر نامش می پردازیم و خاطره اش را ارج مى نهیم بدان علت است که وى پارسایى پایدار و بزرگوارى ثابت قدم بود که لحظه اى با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامى مدت عمرش ساده زیستى ، تواضع ، قناعت و به دور بودن از هرگونه رفاه طلبى را شیوه زندگى خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوى را کسب کرد.

 

 ولادت و تحصیلات

 

شهید سیدحسن مدرس بر حسب اسناد تاریخى و نسب نامه اى که حضرت آیه الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) تنظیم نموده از سادات طباطبایى زواره است که نسبش پس از سى و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد. یکى از طوایفى که مدرس گل سرسبد آن به شمار مى رود طایفه میرعابدین است این گروه از سادات در دهکده ییلاقى ((سرابه )) اقامت داشتند. سید اسماعیل طباطبائى (پدر شهید مدرس ) که از این طایفه محسوب مى گشت و در روستاى مزبور به تبلیغات دینى و انجام امور شرعى مردم مشغول بود، براى آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زواره اى قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندى را تجدید و تقویت کرده ، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند. بدین علت نامبرده دختر سیدکاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبایى زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد. ثمره این پیوند با میمنت فرزندى بود که به سال 1278 ق . چون چشمه اى پاک در کویر زواره جوشید.

 

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

 

تعداد صفحات : 17

 

 

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس

زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله

اختصاصی از اینو دیدی زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله


زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله

این مجموعه خلاصه کوتاهی از زندگانی حضرت ابراهیم میباشد که عناوین آن ذیلا قابل مشاهده است:

زادگاه ابراهیم و تاریخ تولد

دلایل ابراهیم برای ستاره پرستان ماه پرستان خورشید پرستان.

ترس از طبیعت منشأ شرک

شکستن بتان بدست ابراهیم و در آتش افکندن وی.

هجرت ابراهیم به شام.

تولد اسماعیل و اسحاق.

قربانی کردن اسماعیل.

ساخت خانه کعبه به دست ابراهیم و اسماعیل

مقام های منسوب به ابراهیم.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله

زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص

اختصاصی از اینو دیدی زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص


زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص

فهرست مطالب

صفحه

ردیف

1

مقدمه

3

زندگینامه

17

فعالیتهای شهید محلاتی پس از انقلاب

19

ویژگیهای شهید محلاتی در دوران دفاع مقدس

21

ویژگیهای اخلاقی

22

چگونگی شهادت

23

منابع و مأخذ

 


مقدمه

انسانها همواره در روند زندگی خود، برای این که بتواند به مقاصد و اهداف متعالی خود برسند، نیازمند شاخصهایی هستند تا در سیر خود، به سوی مقصود، از خظر انحراف مصون باشند. در تمام ادیان الهی، وجود راهنما و دلیل راه و «الگو»یی که پیش روی مؤمنان، و برای آنها مطرح شود، ضرورتی انکارناپذیر است.

در دین مبین اسلام نیز وجود الگو و اسوه، به شکلی اساسی بیان گردیده و وجود مقدس «رسول اکرم (ص)» به عنوان «اسوة حسنه» معرفی شده اند.

پس از آن حضرت، اهل بیت او شایستگی الگو و نمونه شدن را دارند. از این حیث، در میان ادیان و مذاهب گوناگون- هرکدام به نوعی از مسیر متسقیم الهی منحرف هستند. تنها «شیعه اثنی عشری» توفیق هدایت دارد و به «چهارده خورشید» فروزان هدایت چشم دوخته و از وجود پرفبض آنان بهره مند می باشند.

امروز استکبار جهانی، با استفاده از علوم روان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی و به کارگیری ابزارها و شیوه های متنوع تبلیغاتی، سعی در تلقین الگوها خود به قشر جوان در دنیا، بویژه در کشورهای مسلمان دا دادر


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی 23ص

دانلود مقاله پرتوى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله پرتوى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله پرتوى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)


دانلود مقاله پرتوى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)

حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)، فرزند عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، در مکّه به دنیا آمد.
پیش از ولادت، پدرش عبداللّه درگذشته بود.
محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) شش سال داشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد.
او تا هشت سالگى زیر سرپرستى جدّش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ جدّش در خانه عمویش ابوطالب سُکنا گزید.
رفتار و کردار او در خانه ابوطالب، نظر همگان را به سوى خود جلب کرد و دیرى نگذشت که مهرش در دلها جاى گرفت.
او برخلافِ کودکانِ همسالش که موهایى ژولیده و چشمانى آلوده داشتند، مانند بزرگسالان موهایش را مرتّب مىکرد و سر و صورتِ خود را تمیز نگه مىداشت.
او به چیزهاى خوراکى هرگز حریص نبود، کودکان همسالش، چنان که رسم اطفال است، با دستپاچگى و شتابزدگى غذا مىخوردند و گاهى لقمه از دست یکدیگر مىربودند، ولى او به غذاى اندک اکتفا و از حرص ورزى در غذا خوددارى مىکرد.
در همه احوال، متانت بیش از حدِّ سنّ و سالِ خویش از خود نشان مىداد.
بعضى روزها همین که از خواب برمىخاست، به سر چاه زمزم مىرفت و از آب آن جرعهاى چند مىنوشید و چون به وقت چاشت به صرف غذا دعوتش مىنمودند، مىگفت: احساس گرسنگى نمىکنم.
او نه در کودکى و نه در بزرگسالى، هیچ گاه از گرسنگى و تشنگى سخن به زبان نمىآورد.
عموى مهربانش ابوطالب او را همیشه در کنار بستر خود مىخوابانید.
همو گوید: من هرگز کلمهاى دروغ از او نشنیدم و کار ناشایسته و خنده بیجا از او ندیدم.
او به بازیچههاى کودکان رغبت نمىکرد و گوشه گیرى و تنهایى را دوست مىداشت و در همه حال متواضع بود.
آن حضرت در سیزده سالگى، ابوطالب را در سفر شام، همراهى کرد.
در همین سفر بود که شخصیّت، عظمت، بزرگوارى و امانتدارى خود را نشان داد.
بیست و پنج سال داشت که با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد.
محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) در میان مردم مکّه به امانتدارى و صداقت مشهور گشت تا آنجا که همه، او را محمّد امین مىخواندند.
در همین سنّ و سال بود که با نصب حجرالاسود و جلوگیرى از فتنه و آشوب قبایلى، کاردانى و تدبیر خویش را ثابت کرد و با شرکت در انجمن جوانمردان مکّه (= حلفالفضول) انسان دوستى خود را به اثبات رساند.
پاکى و درستکارى و پرهیز از شرک و بتپرستى و بىاعتنایى به مظاهر دنیوى و اندیشیدن در نظام آفرینش، او را کاملاً از دیگران متمایز ساخته بود.
آن حضرت در چهل سالگى به پیامبرى برانگیخته شد و دعوتش تا سه سال مخفیانه بود.
پس از این مدّت، به حکم آیه «وَ أَنـْذِرْ عَشیرَتَکَ الاَْقـْرَبینَ»; یعنى: «خویشاوندان نزدیک خود را هشدار ده!»، رسالت خویش را آشکار ساخت و از بستگان خود آغاز کرد و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک و بتپرستى را به گوشِ مردم رساند.
از همین جا بود که سران قریش، مخالفت با او را آغاز کردند و به آزار آن حضرت پرداختند.
حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) در مدّت سیزده سال در مکّه، با همه آزارها و شکنجه هاى سرمایه داران مشرک مکّه و همدستان آنان، مقاومت کرد و از مواضع الهى خویش هرگز عقب نشینى ننمود.
پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه، ناچار به هجرت شد.
پس از هجرت به مدینه زمینه نسبتاً مناسبى براى تبلیغ اسلام فراهم شد، هر چند که در طىّ این ده سال نیز کفّار، مشرکان، منافقان و قبایل یهود، مزاحمت هاى بسیارى براى او ایجاد کردند.
در سال دهم هجرت، پس از انجام مراسم حجّ و ترک مکّه و ابلاغ امامت على بن ابىطالب(علیه السلام) در غدیر خم و اتمام رسالت بزرگ خویش، در بیست و هشت صفر سال یازدهم هجرى، رحلت فرمود.

اخلاق و سیره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)

رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است.
در عظمت آن حضرت همین بس که خداوند متعال در قرآن مجید او را با تعبیر «یا ایّها الرّسول» و «یا ایّها النّبى» مورد خطاب قرار مىدهد و او را به عنوان انسانى الگو براى تمام جهانیان معرّفى مىنماید: «لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; «در] سیره و سخن[ پیامبر خدا براى شما الگوى نیکویى است.»او به حقّ داراى اخلاقى کامل و جامعِ تمام فضایل و کمالات انسانى بود.
خدایش او را چنین مىستاید: «إِنّک لَعَلى خُلُق عَظیم»; «اى پیامبر تو داراى بهترین اخلاق هستى.» «وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»; «اگر تندخو و سخت دل مىبودى مردم از اطرافت پراکنده مىشدند.» از این رو، یکى از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.
در طول زندگانى او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.
در مقام نیایش همیشه مىگفت: «خدایا از بیکارگى و تنبلى و زبونى به تو پناه مىبرم.»، و مسلمانان را به کار کردن تحریض مىنمود.
او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت مىکرد و در تجارت به دروغ و تدلیس، متوسّل نمىشد و هیچ گاه در معامله سختگیرى نمىکرد و با کسى مجادله و لجاجت نمىنمود و کار خود را به گردن دیگرى نمىانداخت.
او صدق گفتار و اداى امانت را قوام زندگى مىدانست و مىفرمود: این دو در همه تعالیم پیغمبران تأکید و تأیید شده است.
در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند.
مىفرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یارى نما! اصحاب گفتند: معنى یارى کردن مظلوم را دانستیم، ولى ظالم را چگونه یارى کنیم؟ فرمود: دستش را بگیرید تا نتواند به کسى ستم کند!خواننده گرامى! از آنجا که ما در روزگار تباهى اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر مىبریم، مناسب است که در اینجا سیماىِ صمیمى پیامبرانِ الهى را عموماً و چهره تابناک و حقیقتِ انسانىِ محمّد پیامبر اسلام را خصوصاً در تابلوىِ تاریخىِ مستند و شکوهمندى بیابیم که به حقّ در عصر ما برترین تصویر انسانىِ نزدیک به حقیقت از آن حضرات است.
منشور سه بُعدى تاریخ، سه چهره را نشان مىدهد: قیصران، فیلسوفان و پیامبران.
پیامبران «سیمایى دوست داشتنى دارند، در رفتارشان صداقت و صمیمیّت بیشتر از اُبّهت و قدرت پیداست، از پیشانیشان پرتو مرموزى که چشمها را خیره مىدارد ساطع است ، پرتویى که همچون «لبخندِ سپیده دم» محسوس است امّا همچون راز غیب مجهول.
ساده ترین نگاهها آن را به سادگى مىبینند امّا پیچیده ترین نبوغها به دشوارى مىتوانند یافت.
روحهایى که در برابر زیبایى و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشنایى و رمز شگفت آن را همچون گرماى یک «عشق»، برق یک «امّید» و لطیفه پیدا و پنهان زیبایى حس مىکنند و آن را در پرتو مرموز سیمایشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنین دامن گستر آوایشان، عطر مستىبخش اندیشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سکوتشان و زندگى کردنشان مىبینند، مىیابند و لمس مىکنند.
و به روانى و شگفتى، «الهام» در درونشان جریان مىیابد و از آن پُر، سرشار و لبریز مىشوند.
و این است که هر گاه بر بلندى قلّه تاریخ برآییم انسانها را همیشه و همه جا در پى این چهره هاى ساده امّا شگفت مىبینیم که «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهیم، نوح، موسى و عیسى، پیامبران بزرگِ تاریخ این چنین بوده اند ، امّا محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)که خاتم الانبیا است چگونه است؟«در برابر کسانى که با وى به مشاجره برمىخاستند وى تنها به خواندن آیاتى از قرآن اکتفا مىکرد و یا عقیده خویش را با سبکى ساده و طبیعى بیان مىکرد و به جدل نمىپرداخت.
زندگىاش، پارسایان و زاهدان را به یاد مىآورد.
گرسنگى را بسیار دوست مىداشت و شکیباییش را بر آن مىآزمود.
گاه خود را چندان گرسنه مىداشت که بر شکمش سنگ مىبست تا آزارِ آن را اندکى تخفیف دهد.
در برابر کسانى که او را مىآزردند چنان گذشت مىکرد و بدى را به مِهر پاسخ مىداد که آنان را شرمنده مىساخت.
هر روز، از کنار کوچه اى که مىگذشت، یهودىاى طشت خاکسترى گرم از بام خانه بر سرش مىریخت و او بىآنکه خشمگین شود، به آرامى رد مىشد و گوشه اى مىایستاد و پس از پاک کردن سر و رو و لباسش به راه مىافتاد.
روز دیگر با آنکه مىدانست باز این کار تکرار خواهد شد مسیر خود را عوض نمىکرد.
یک روز که از آنجا مىگذشت با کمال تعجّب از طشت خاکستر خبرى نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه اى گفت: رفیق ما امروز به سراغ ما نیامد! گفتند: بیمار است.
گفت: باید به عیادتش رفت.
بیمار در چهره محمّد که به عیادتش آمده بود چنان صمیمیّت و محبّت صادقانه اى احساس کرد که گویى سالها است با وى سابقه دیرین دوستى و آشنایى دارد.
مرد یهودى در برابر چنین چشمه زلال و جوشانى از صفا و مهربانى و خیر، یکباره احساس کرد که روحش شسته شد و لکّه هاى شومِ بدپسندى و آزارپرستى و میل به کجى و خیانت از ضمیرش پاک گردید.
چنان متواضع بود که عرب خودخواه و مغرور و متکبّر را به اعجاب وامىداشت.
زندگىاش، رفتارش و خصوصیّات اخلاقىاش محبّت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندى اندیشه و زیبایى روح را الهام مىداد.
سادگى رفتارش و نرمخویى و فروتنىاش از صلابت شخصیّت و جذبه معنویتش نمىکاست.
هر دلى در برابرش به خضوع مىنشست و هر غرورى از شکستن در پاى عظمتِ زیبا و خوبِ او سیراب مىشد.
در هر جمعى برترى او بر همه نمایان بود.»

صفات و ویژگیهاى پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)

از آشکارترین صفات رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) این بود که غرورِ پیروزى او را نمىگرفت، چنان که در بازگشت از نبرد بدر و فتح مکّه نشان داد، و نیز از شکست نا امید نمىشد، همان طور که شکست احد بر وى تأثیر نداشت، بلکه پس از آن به سرعت براى جنگ «حمراءالأسد» آماده شد و نیز نقض پیمان بنى قریظه و پیوستن آنان به سپاه احزاب بر روحیه او تأثیرى نگذاشت، بلکه او را ثابت قدم گردانید.
از صفات دیگر او احتیاط و پرهیز بود که نیروى دشمن را بدین وسیله ارزیابى کرده، براى مقابله با او به تهیّه ابزار و تجهیزات دست مىزد.
حتّى هنگام اقامه نماز نیز احتیاط را از دست نمىداد، بلکه مراقب و هوشیار بود.
صفت دیگر او نرمى همراه با صلابت بود که در شرایط متغیّر جنگى از آن برخوردار بود و به سبب سرعت تغییر این شرایط، دستورها و احکام جدیدى صادر مىکرد.
سرعت در فرماندهى نزد او، براى مقابله با مسائل جدّى، شرطى اساسى بود و به تمرکز فرماندهى، توجّه و تأکید فراوان داشت.
با یاران و قوم خود رفتارى مبتنى بر جذب و اصلاح داشت و روح اعتماد و آرامش را در میان آنها تقویت مىکرد.
به کوچک رحم مىکرد، بزرگ را گرامى مىداشت، یتیم را خشنود کرده و پناه مىداد، به فقیران و مسکینان نیکى و احسان مىکرد، حتّى به حیوانات هم ترحّم مىنمود و از آزار آنها نهى مىکرد.
از مهمترین نمونه هاى انسانیّتِ رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) این بود که آن حضرت نیروهایى را که براى سرایا و جنگ با دشمن اعزام مىکرد به دوستى و مدارا با مردم و عدم یورش و شبیخون علیه ایشان وصیّت و سفارش مىفرمود.
او بیشتر دوست داشت دشمن را به سوى صلح منقاد کند، نه این که مردانِ ایشان را بکشد.
آن حضرت سفارش مىکرد تا پیر مردان، کودکان و زنان را نکشند و بدن مقتول را شکنجه و مُثله نکنند.
وقتى قریش به او پناه آوردند، محاصره اقتصادى آنان را لغو و با تقاضاى ایشان، براى تهیّه گندم از یمن، موافقت فرمود.
او به صلح کامل در جهان دعوت مىکرد و از جنگ، جز به هنگام ضرورت و ناچارى، پرهیز داشت.
نامه هایى که به سوى پادشاهان مىفرستاد به سلام و صلح، آراسته و مزّین بود و آن را براى آغاز کلام در دیدار بین فرزندان آدم قرار داده بود.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در جنگها بیش از یک فرمانده تعیین مىکرد، ضوابطى دقیق براى فرماندهى لشکر و تقویت آن قرار مىداد و بین اصول سیاسى و نظامى ارتباط برقرار مىساخت و اطاعت از فرماندهان را رمزى براى انضباط، انقیاد و فرمانبردارى مىدانست.
او برنامه ریزى جدّى، سازماندهى نمونه و فرماندهى برتر را بنیاد گذاشت، و فرماندهى لشکر را بر اساس شایستگى و شناخت برگزید.
لشکر را به طور یکسان در فرماندهى خود جمع کرد، و از آنچه که در وسع و توانایى رزمندگان بود بیشتر به آنان مىبخشید.

تلاش براى تحقّق انسانیّت

وجود رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) براى همه مردم مایه رحمت بود و هیچ کس را به سبب رنگ و جنس از شمول آن مستثنى نمىکرد.
همه مردم نزد او روزى خورِ خداوند بودند.
آن حضرت به این رهنمودها دعوت مىکرد:1 ـ رشد و اعتلاى انسانیّت، مىفرمود: «همه مردم از آدم هستند و آدم نیز از خاک است.»2 ـ صلح و سلامتى قبل از جنگ،3 ـ گذشت و بخشش قبل از مجازات،4 ـ آسان گیرى و گذشت قبل از مجازات.

شامل 19 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پرتوى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)