لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
نقدی بر واردات کالاهای تجملی در کشور
از دهه 50 به بعد که درآمد فروش نفت روند رو به رشدی داشته است،
کشور ما مبدل به خانواده ای گشت که نان آور به عوض استفاده از نیروی کاری و عقلایی خود، شروع به فروش گنجینه های موجود کرد و از این راه معیشت دیگران را تامین کرد. البته نباید این مطلب را از نظر دور داشته باشیم که مراکز اشتغال نیز فراهم کردیم ولی متاسفانه این مراکز و منابع اشتغال زا به کار و تولید خودمان وابسته نبود بلکه افزایش فروش نفت و گسترش صنایع مونتاژ و تبدیل کارگر و کشاورز به کارگر صنعتی در پی خود، حداقل خودکفایی یعنی تامین مایحتاج اولیه را نیز از ما گرفت. قبل از این تاریخ اکثریت خانواده های ایرانی از وسایل کنونی استفاده نمی کردند و از همان تاریخ بود که الگوی مصرف فعلی در جامعه ما پا گرفت و تاکنون نیز بی وقفه مداومت داشته است در حال حاضر کلیه امکانات موجود در کشور را باید در راستای خودکفایی کشور در استفاده از کالای وارداتی قرار دهیم، چرا که پس از آنکه استکبار جهانی در جنگ سیاسی و نظامی علیه جمهوری اسلامی ناامید شده است. در حال حاضر در فکر گسترش جنگ اقتصادی برآمده و توطئه تبلیغات سوء علیه کالاهای ایرانی از سلسله توطئه های جهانی ابرقدرتها علیه نظام مقدس اسلامی ما است. در چنین شرایطی بر ما لازم است که از اکثر کالاهای مصرفی چشم پوشی کنیم خصوصا از مصرف کالاهای خارجی و حتی از تولیدات داخلی که مواد اولیه آنها از خارج تهیه می شود، بلکه در حد نیاز باید به مصرف آن بپردازیم و از تولیدات کارخانجات موجود داخلی در جهت مبارزه با کالاهای خارجی حداکثر استفاده را ببریم. همانطوری که الگوی فعلی را بر ما تحمیل کردند باید با حرکتی متقابل در صدد تغییر آن برآئیم، یعنی باید علل گرایش مردم به مصرف کالای خارجی را پیدا کنیم و این کار را بالعکس انجام دهیم. بدین صورت که کارخانجات داخلی به تولید خود ادامه دهند ولی ما تولیدات آنها را در داخل مصرف نکرده و به خارج صادر کنیم، انجام این کارها نیاز به فرهنگ دارد و در حقیقت ما باید الگوی مصرف را عوض کنیم. این روزها بعضی ها برای اجناس ضروری و غیرضروری حرص می زنند بطوریکه برای بدست آوردن کالاهای لوکس و تشریفاتی در بین مردم حس رقابت بوجود آمده است چنانکه هر خانواده ای که جنس وکالای لوکس بیشتری داشته باشد خود را از لحاظ فرهنگ و و پایگاه اجتماعی بالاتر از دیگران می بیند. تبلیغ انواع سس، 15 نوع ماکارونی، انواع پفک و بسیاری از کالاهای مصرفی دیگر ذائقه مردم را تغییر داده است و خانواده ها خواسته یاناخواسته مجبور به خرید و تامین این گونه کالاها هستند. پیاده کردن یک الگوی سالم بجای روند فعلی، کاری است که باید در درازمدت انجام شود و بیشتر نیاز به کارهای فرهنگی دارد و باید با روشنگری مردم صورت گیرد و بخش دیگری نیز باید بر جامعه تحمیل شود یعنی تولید را قطع کنیم و یا اگر تولید صورت می گیرد در داخل توزیع نشود و برای کسب ارز و مواد اولیه آنرا به خارج صادر کنیم تا آن مرکز تولیدی به خودکفایی برسد و از درآمد نفت برای وارد کردن مایحتاج خود استفاده نکند. در اینصورت اگر از چنین کالاهایی مصرف هم بکنیم چندان زیان بخش نخواهد بود. انجام این کارها احتیاج به تغییر فکر و فرهنگ جامعه دارد و بیشتر از این راه قابل حل است. بطور مثال ما در حال حاضر به مقدار زیادی مصرف دستمال کاغذی داریم و این در حالی است که مواد اولیه آن را از خارج وارد می کنیم. حال اگر ما مصرف دستمال کاغذی را تبدیل به دستمالهای پارچه ای قدیم بکنیم که هم آقایان در جیب داشتند و هم خانمها در کیفشان، ولی با رعایت موازین بهداشتی یعنی شستشوی اینگونه دستمالها بعد از چند بار استفاده، از این نوع دستمال نیز می توان استفاده بهداشتی نمود، چرا که ما در حال حاضر در کشورمان پارچه فراوان داریم و مواد اولیه آن را نیز می توانیم در داخل تهیه کنیم، پس فقط می ماند فرهنگ و باور جامعه که می توان بدون آنکه لطمه ای به انسان وارد شود به جای دستمال کاغذی از دستمال پارچه ای استفاده نموده و همان استفاده بهداشتی را نیز برد. مهندس میرکمالی مدیرعامل یکی از شرکتهای تولیدی درباره سیاستهای سازمان صنایع ملی در رابطه با تولید می گوید: با توجه به کم شدن درآمد ارزی کشور برای صنایع دو راه وجود دارد. یکی آنکه چون اکثر مواد اولیه وابسته به خارج است آنها را تعطیل کنیم و دوم آنکه تولیدات را نگاه داشته و ازتوزیع آنها در داخل جلوگیری کنیم و کالاها را صادر کرده و کسب درآمد نماییم و در حال حاضر سیاست دولت راه دوم است. یعنی حفظ اشتغال و کسب ارز توسط خود واحدهای تولیدی لذا مردم باید در این راه ما را همچون همیشه یاری کنند تا بتوانیم موفق شویم و در کنار این امر بخش فرهنگی و تبلیغاتی جامعه به خصوص رسانه های گروهی کمک کنند البته نه با تبلیغاتی که محور همان مصرف باشد، بلکه با مصرف کالاهایی برای جایگزینی کالاهای دیگر و روشنگری در حذف مقداری از مصارف غیرضروری مفید فایده خواهد بود. به نظر من در شرایط حاضر تبلیغ کردن برای مصرف داخلی نیز نمی تواند مفید باشد و حال آنکه علاوه بر مطبوعات، تلویزیون و رادیو نیز به صورت گسترده به تبلیغ انواع کالاها مشغولند، این رویه نیز باید مورد ارزیابی و تجدید نظر قرار
واردات کالاهای تجملی در کشور