هنگامى که انسان در دل دریایى بىکران که امواج سرکش و خروشان آن،او را از هر سو احاطه کرده، قرار مىگیرد چه مىتوان بکند؟!! من پیشاز نوشتن درباره زندگى و سیماى امیرمؤمنان على بنابىطالبعلیه السلامهمین حال را داشتم.
بیش از بیست سال است که به نوشتن درباره علىعلیه السلامپرداختهام و امروز چنین به نظر مىرسد که این کار جامه تحقّق به خود پوشیدهاست.
باید اعتراف کنم که اگر براى نگارش این کتاب، به نذر ونیاز متوسّلنمىشدم، پیمودن چنین فراز دشوارى برایم امکانپذیر نمىبود.
امّا از آنجا که زندگى مولا علىعلیه السلام دریایى گوهربار و بىکرانه است، آیاآن کس که از این دریا حتّى به اندازه قطرهاى کوچک برخوردار نشود، در زیانو خسران نه زیسته است؟ آرى این ابرهاى پرباران، بیش از هزار سال است که بر زمینهاى مردهمىبارند و خداوند به برکت این بارش، آنها را زنده مىدارد.
پس آیا من نمىتوانم قلبم را زیر این بارش پاک شستشو دهم تا شایدخداوند بر آن نیز جامه زیستن و زندگانى بپوشاند؟ آیا نباید زندگى گوهربارودرخشان آنحضرت را چون مشعلى در تاریکى روزگار خود، فراروىخویش بگیرم و در پرتو نور آن گام بردارم؟ به دنبال شیوه معمول در نگارش این مجموعه "هدایتگران راه نور"،کوشیدهام تا حد توان به زندگى و سیماى حضرت علىعلیه السلام بپردازم و ازخداوند مىخواهم که مرا در تحقّق و اتمام این امر یارى دهد.
انّه ولى التّوفیق محمّدتقى مدرّسى
نام: علىعلیه السلام
پدر و مادر: ابو طالب - فاطمه بنت اسد
شهرت: امیرمؤمنانعلیه السلام
کنیه: ابو الحسن
زمان و محل تولد: سیزدهم رجب، ده سال قبل از بعثت، در درون کعبه متولد شد.
دوران خلافت: سال 36 تا 40 ه.ق ( حدود چهار سال و نه ماه)
مدت امامت: 30 سال
زمان ومحل شهادت: صبح19رمضان سال40 هجرت، توسط ابنملجم در مسجد کوفه، ضربت خورد، و شب 21 رمضان در سن 63 سالگى در کوفه به شهادت رسید.
مرقد شریف: در نجف اشرف
دوران عمر: در چهار بخش: 1 - دوران کودکى ( حدود ده سال) 2 - دوران ملازمت با پیامبرصلى الله علیه وآله ( حدود23سال) 3 - دوران کنارهگیرى از دستگاه خلافت ( حدود 25 سال) 4 - دوران خلافت ( حدود 4 سال و 9 ماه)
بنیان پاک و میلاد فرخنده
مولود بزرگ مکّه در یکى از ماههاى حرام "رجب" پذیراى مقدم زائران بیتاللَّهالحرام بود.
زائران آداب و مناسک مربوط به زیارت خانه خدا را انجاممىدادند و به گرد آن طواف مىکردند.
گاه پروردگارشان را مىخواندندوگاه نیز بتها را.
درمیان آنان زن بزرگوارى نیز دیده مىشد که او هم بهطواف مشغول بود امّا نه آنسان که دیگران، آرى توجّه او تنهابه خداىیکتا معطوف بود.
روحش لبریز از خضوع خداگرایان و خشوع محتاجانو وقار و متانت امیدواران به فضل خدا بود.
خداى یگانه را مىخواند و ازاو مىخواست سنگینى بارى را که از آن مىترسید و پرهیز مىکرد، کاهشدهد.
او پیش از این سه پسر و یک دختر زاده بود، امّا در هیچ کدام از آنهادرد زایمان مانند این بار، بر وى و اعصابش فشار نیاورده بود.
بسیار مىگریست و با التماس خدا را مىخواند تا شاید درد زایمان رابر او آسان گرداند که ناگهان در قسمت غربى خانه خدا، جایى که گروهىاز حجاج گرد آمده بودند، حادثه شگفتآورى رخ داد: آن زن در آخرین طوافهاى خود به دور خانه خدا نزدیک رکن یمانىرسیده بود که به ناگاه دیوار خانه براى او از هم شکافت و گویى بانگىآهسته او را صدا زد که به خانه پروردگارت درون آى! زن به درون رفت و مردم درعین شگفتى و ناباورى این صحنه رامىدیدند وهمچون حیرتزدگان فریاد سر مىدادند.
درپى فریاد و غوغاىاینان دیگر زائران نیز به سوى آنان مىآمدند و از ایشان درباره واقعهاى کهرخ داده بود پرسش مىکردند.
این زن کیست؟! این زن که هماکنون طوافمىکرد نوه هاشم، دختر اسد، همسر ابوطالب، مادر ام هانى و طالبوعقیل و جعفر است.
آرى او فاطمه نام دارد.
مردم جمع شده بودند.
سران و بزرگانشان نیز درمیان آنان به چشممىخوردند.
زمانى گذشت دوباره همان دیوار شکاف برداشت.
چهرهحاضران از خوشى درخشیدن گرفت.
سیماى آن مولود بزرگ، که بردستان مادر بزرگوارش درحال تقلّا و جنب و جوش بود، نیز مىدرخشید! این رویداد در نوع خود بىنضیر بود، دیوار خانه خدا بشکافد و زنىباردار قدم به درون آن گذارد و در بیتاللَّه الحرام، این مرکز پرتو افشانىروحانى وبرکت الهى، مکانى که از دیدگاه اعراب "مقدّسترینومحترمترین" مکانها محسوب مىشود، کودک خود را به دنیا آورد.
این کرامتى بود براى بنى هاشم بر قریش و براى قریش بر اعراب،چراکه صاحب خانه کعبه آنان را بدین عنایت، به ریاست و سرورىخانهاش برگزیده بود و به زنى از آنان اجازه داده بود که کودک خود را،با عزّت و عظمت، در خانهاش به دنیا آورد.
این خبر خوش در خانههاى بنىهاشم نیز پیچید و زنانشان با شگفتىوسرور به فاطمه شادباش مىگفتند.
سران و بزرگان نیز به سوى ابوطالبمىرفتند ومقدم این مولود بزرگ را به وى مبارکباد مىگفتند.
درمیاناینان جوانى نیز بود که نسبت به تولد این کودک، بیش از دیگران توجّهنشان مىداد.
او به کودک مىنگریست امّا نه آنچنان که مردان دیگر به اومىنگریستند.
شامل 202 صفحه word
دانلود تحقیق زندگانى امام على بن ابیطالب